فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1398برچسب:, | 11:21 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

  1- سه ويژگى برجسته مؤمن
لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
2- پاداش نيكى پنهانى و سزاى افشا كننده بدى
« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةً، وَ الْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».

پنهان كننده كار نيك [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشكاركننده كار بد سرافكنده است، و پنهان كننده كار بد آمرزيده است.
3- نظافت
« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِياءِ التَّنَظُّفُ ».

از اخلاق پيامبران، نظافت و پاكيزگى است.
4- امين و اميننما
« لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ».

امين به تو خيانت نكرده [و نمىكند] و ليكن [تو] خائن را امين تصوّر نموده اى.
5- مقام برادر بزرگتر
« أَلاَْخُ الاَْكْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ».

برادر بزرگتر به منزله پدر است.
6- دوست و دشمن هر كس
« صَديقُ كُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».

دوست هر كس عقل او، و دشمنش جهل اوست.
7- نام بردن با احترام
« إِذا ذَكَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَكَنِّهِ، وَ إِذا كَانَ غائِباً فَسَمِّه ».

چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] كنيه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.
8- بدى قيل و قال
« إِنَّ اللّهَ يُبْغِضُ الْقيلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ كَثْرَةَ السُّؤالِ ».

به درستى كه خداوند، داد و فرياد و تلف كردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.
9- ويژگيهاى دهگانه عاقل
« لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(عليه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(عليه السلام): لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ».

عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او اميد خير باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد. 4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چيست و چيست دهمى؟ به او گفته شد: چيست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است.
10- نشانه سِفله
« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(عليه السلام):مَنْ كانَ لَهُ شَىْءٌ يُلْهيهِ عَنِ اللّهِ ».

از امام رضا(عليه السلام) سؤال شد: سفله كيست؟فرمود: آن كه چيزى دارد كه از [ياد] خدا بازش دارد.
11- ايمان، تقوا و يقين
« إِنَّ الاِْيمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْيمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ يُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْيَقينِ ».

ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فرزند آدم چيزى بالاتر از يقين داده نشده است.
12- ميهمانى ازدواج
« مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْويجِ ».

اطعام و ميهمانى كردن براى ازدواج از سنّت است.
13- صله رحم با كمترين چيز
« صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأَذى عَنْه ».

پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترين پيوند خويشاوندى، خوددارى از آزار خويشاوندان است.
14- سلاح پيامبران
« عَنِ الرِّضا(عليه السلام) أَنَّهُ كانَ يَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَيْكُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِياءِ، فَقيلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِياءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ ».

حضرت رضا(عليه السلام) هميشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحه پيامبران، گفته شد: اسلحه پيامبران چيست؟ فرمود: دعا.
15- نشانه هاى فهم
« إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَليلٌ عَلى كُلِّ خَيْر ».

از نشانه هاى دين فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خاموشى و سكوت، دوستىآور و راهنماى هر كار خيرى است.
16- گوشه گيرى و سكوت
« يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَكُونُ الْعافِيَةُ فيهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ ».

زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافيت ده جزء است كه نُه جزء آن در كناره گيرى از مردم و يك جزء آن در خاموشى است.
17- حقيقت توكّل
« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَكُّلِّ؟ فَقالَ(عليه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ ».

از امام رضا(عليه السلام) از حقيقت توكّل سؤال شد.
فرمود: اين كه جز خدا از كسى نترسى.
18- بدترين مردم
« إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَكَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ ».

به راستى كه بدترين مردم كسى است كه يارىاش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زيردستش را بزند.
19- زمامداران را وفايى نيست
« لَيْسَ لِبَخيل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوك وَفاءٌ وَ لا لِكَذُوب مُرُوَّةٌ ».

بخيل را آسايشى نيست و حسود را خوشى و لذّتى نيست و زمامدار را وفايى نيست و دروغگو را مروّت و مردانگى نيست.
20- دست بوسى نه!
« لا يُقَبِّلُ الرَّجُلُ يَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ يَدِهِ كَالصَّلاةِ لَهُ ».

كسى دست كسى را نمىبوسد، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.
21- حُسن ظنّ به خدا
« أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ كانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِىَ بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْيَسيرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِىَ بِالْيَسيرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْيا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلى دارِالسَّلامِ »
.
به خداوند خوشبين باش، زيرا هر كه به خدا خوشبين باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر كه به رزق و روزى اندك خشنودباشد، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد، و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبك و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.
22- اركان ايمان
« أَلاْيمانُ أَرْبَعَةُ أَرْكان: أَلتَّوَكُّلُ عَلَى اللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ وَ التَّسْليمُ لاَِمْرِاللّهِ، وَ التَّفْويضُ إِلَى اللّهِ ».

ايمان چهار ركن دارد: 1ـ توكّل بر خدا 2ـ رضا به قضاى خدا 3ـ تسليم به امر خدا4ـ واگذاشتن كار به خدا.
23- بهترين بندگان خدا
« سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ خِيارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(عليه السلام):أَلَّذينَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَكَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْ ».

از امام رضا(عليه السلام) درباره بهترين بندگان سؤال شد.
فرمود: آنان كه هر گاه نيكى كنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شكر گزارند و هر گاه بلا بينند صبر كنند، و هر گاه خشم كنند درگذرند.
24- تحقير فقير
« مَنْ لَقِىَ فَقيرًا مُسْلِمًا فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الاَْغْنِياءِ لَقَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبانُ ».

كسى كه فقير مسلمانى را ملاقات نمايد و بر خلاف سلام كردنش بر اغنيا بر او سلام كند، در روز قيامت در حالى خدا را ملاقات نمايد كه بر او خشمگين باشد.
25- عيش دنيا
« سُئِلَ الاِْمامُ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ عَيْشِ الدُّنْيا؟ فَقالَ: سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَةُ الُْمحِبّينَ ».

از حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره خوشى دنيا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زيادى دوستان.
26- آثار زيانبار حاكمان ظالم
« إِذا كَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّكوةُ ماتَتِ الْمَواشى ».

زمانى كه حاكمان دروغ بگويند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زكات اموال داده نشود چهارپايان از بين روند.
27- رفع اندوه از مؤمن
« مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ القِيمَةِ ».

هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.
28- بهترين اعمال بعد از واجبات
« لَيْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ ».

بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نيست.
29- سه چيز وابسته به سه چيز
« ثَلاثَةٌ مُوَكِّلٌ بِها ثَلاثَةٌ: تَحامُلُ الاَْيّامِ عَلى ذَوِى الاَْدَواتِ الْكامِلَةِ وَإِسْتيلاءُ الْحِرْمانِ عَلَى الْمُتَقَدَّمِ فى صَنْعَتِهِ، وَ مُعاداةُ الْعَوامِ عَلى أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ ».

سه چيز وابسته به سه چيز است: 1ـ سختى روزگار بر كسى كه ابزار كافى دارد، 2ـ محروميت زياد براى كسى كه در صنعت عقب مانده باشد، 3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.
30- ميانه روى و احسان
« عَلَيْكُمْ بِالْقَصْدِ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ الْبِرِّ مِنَ الْقَليلِ وَ الْكَثيرِ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى يَعْظُمُ شِقَّةَ الـتَّمْرَةِ حَتّى يَأْتِىَ يَوْمَ الْقِيمَةِ كَجَبَلِ أُحُد ».

بر شما باد به ميانهروى در فقر و ثروت، و نيكى كردن چه كم و چه زياد، زيرا خداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايد كه مانند كوه اُحد باشد.
31- ديدار و اظهار دوستى با هم
« تَزاوَرُوا تَحابُّوا وَ تَصافَحُوا وَ لا تَحاشَمُو ».

به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد.
32- راز پوشى در كارها
« عَلَيْكُمْ فى أُمُورِكُمْ بِالْكِتْمانِ فى أُمُورِ الدّينِ وَ الدُّنيا فَإِنَّهُ رُوِىَ « أَنَّ الاِْذاعَةَ كُفْرٌ» وَ رُوِىَ « الْمُذيعُ وَ الْقاتِلُ شَريكانِ» وَ رُوِىَ « ما تَكْتُمُهُ مِنْ عَدُوِّكَ فَلا يَقِفُ عَلَيْهِ وَليُّكَ».:

بر شما باد به رازپوشى در كارهاتان در امور دين و دنيا. روايت شده كه « افشاگرى كفر است» و روايت شده « كسى كه افشاى اَسرار مىكند با قاتل شريك است» و روايت شده كه « هر چه از دشمن پنهان مىدارى، دوست توهم بر آن آگاهى نيابد».
33- پيمان شكنى و حيلهگرى
« لا يَعْدُمُ المَرْءُ دائِرَةَ السَّوْءِ مَعَ نَكْثِ الصَّفَقَةِ، وَ لا يَعْدُمُ تَعْجيلُ الْعُقُوبَةِ مَعَ إِدِّراءِ الْبَغْىِ ».

آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پيمان شكنى رهايى يابد، و از چنگال عقوبت رهايى ندارد كسى كه با حيله به ستمگرى مىپردازد.
34- برخورد مناسب با چهار گروه
« إِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّديقَ بِالتَّواضُعِ، وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعامَّةَ بِالْبُشْرِ ».

با سلطان و زمامدار با ترس و احتياط همراهى كن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتياط، و با مردم با روى خوش.
35- رضايت به رزق اندك
« مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَليلِ مِنَ الْعَمَلِ ».

هر كس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى باشد.
36- عقل و ادب
« أَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللّهِ، وَ الاَْدَبُ كُلْفَةٌ فَمَنْ تَكَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ، وَ مَنْ تَكَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ يَزْدِدْ بِذلِكَ إِلاّ جَهْل ».

عقل، عطيّه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمّل يك مشقّت است، و هر كس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، امّا هر كه به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود.
37- پاداشِ تلاشگر
« إِنَّ الَّذى يَطْلُبُ مِنْ فَضْل يَكُفُّ بِهِ عِيالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الُْمجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ ».

به راستى كسى كه در پى افزايش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره كند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بيشتر است.
38- به پنج كس اميد نداشته باش
« خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلا تَرْجُوهُ لِشَىْء مِنَ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ:مَنْ لَمْ تَعْرِفَ الْوَثاقَةَ فى أُرُومَتِهِ، وَ الكَرَمَ فى طِباعِهِ، وَ الرَّصانَةَ فى خَلْقِهِ، وَ النُّبْلَ فى نَفْسِهِ، وَ الَْمخافَةَ لِرَبِّهِ ».

پنج چيز است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باش:1ـ كسى كه در نهادش اعتماد نبينى،2ـ و كسى كه در سرشتش كَرم نيابى،3ـ و كسى كه در آفرينشش استوارى نبينى،4ـ و كسى كه در نفسش نجابت نيابى،5ـ و كسى كه از خدايش ترسناك نباشد.
39- پيروزىِ عفو و گذشت
« مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إِلاّ نُصِرَ أَعْظَمُهُما عَفْوً ».

هرگز دو گروه با هم روبه رو نمىشوند، مگر اين كه نصرت و پيروزى با گروهى است كه عفو و بخشش بيشترى داشته باشد.
40- عمل صالح و دوستى آل محمّد
« لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّكالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد(عليهم السلام) وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد(عليهم السلام)لاَِمْرِهِمْ إِتِّكالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا يُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ ».

مبادا اعمال نيك را به اتّكاى دوستى آل محمّد(عليهم السلام) رها كنيد، و مبادا دوستى آل محمّد(عليهم السلام) را به اتّكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ كدام از اين دو، به تنهايى پذيرفته نمىشود.


موضوعات مرتبط: احادیث امام ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 2 دی 1391برچسب:, | 23:42 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

 

 

 . مؤمن‌ ، مؤمن‌ واقعى‌ نيست‌ ، مگر آن‌ كه‌ سه‌ خصلت‌ در او باشد : سنتى‌ از پروردگارش‌ و سنتى‌ از پيامبرش‌ و سنتى‌ از امامش‌ . اما سنت‌ پروردگارش‌ ، پوشاندن‌ راز خود است‌ ، اما سنت‌ پيغمبرش‌ ، مدارا و نرم‌ رفتارى‌ با مردم‌ است‌ ، اما سنت‌ امامش‌ صبر كردن‌ در زمان‌ تنگدستى‌ و پريشان‌ حالى‌ است‌ .(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 339)

2. پنهان‌ كننده‌ كار نيك‌ ( پاداشش‌ ) برابر هفتاد حسنه‌ است‌ و آشكار كننده‌كار بد سرافكنده‌ است‌ ، و پنهان‌ كننده‌ كار بد آمرزيده‌ است‌ .(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 160)
3. از اخلاق‌ پيامبران‌ ، نظافت‌ و پاكيزگى‌ است‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
4. امين‌ به‌ تو خيانت‌ نكرده‌ ( و نمى‌كند ) و ليكن‌ ( تو ) خائن‌ را امين‌ تصور نمودى‌ . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
5. برادر بزرگتر به‌ منزله‌ پدر است‌ .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
6. دوست‌ هركس‌ عقل‌ او ، و دشمنش‌ جهل‌ اوست‌ .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
7. دوستى‌ با مردم‌ ، نيمى‌ از عقل‌ است‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
      

8. به‌ درستى‌ كه‌ خداوند ، سر و صدا و تلف‌ كردن‌ مال‌ و پر خواهشى‌ را دوست‌ ندارد . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
9. عقل‌ شخص‌ مسلمان‌ تمام‌ نيست‌ ، مگر اين‌ كه‌ ده‌ خصلت‌ را دارا باشد : از اواميد خير باشد ، از بدى‌ او در امان‌ باشند ، خير اندك‌ ديگرى‌ را بسيار شمارد ، خير بسيار خود را اندك‌ شمارد ، هرچه‌ حاجت‌ از او خواهند دلتنگ‌ نشود ، در عمر خود از دانش‌طلبى‌ خسته‌ نشود ، فقر در راه‌ خدايش‌ از توانگرى‌ محبوبتر باشد ، خوارى‌ در راه‌ خدايش‌ از عزت‌ با دشمنش‌ محبوبتر باشد ، گمنامى‌ را از پرنامى‌ خواهانتر باشد . سپس‌ فرمود : دهمى‌ چيست‌ و چيست‌ دهمى‌ ! به‌ او گفته‌ شد : چيست‌ ؟ فرمود : احدى‌ را ننگرد جز اين‌ كه‌ بگويد او از من‌ بهتر و پرهيزگارتر است.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
10. از امام‌ رضا (علیه السلام) سؤال‌ شد : سفله‌ كيست‌ ؟ فرمود : آن‌ كه‌ چيزى‌ دارد كه ‌از ( ياد ) خدا بازش‌ دارد.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
11. ايمان‌ يك‌ درجه‌ بالاتر از اسلام‌ است‌ ، و تقوا يك‌ درجه‌ بالاتر از ايمان‌است‌ ، و به‌ فرزند آدم‌ چيزى‌ بالاتر از يقين‌ داده‌ نشده‌ است‌ . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
      

12. اطعام‌ و ميهمانى‌ كردن‌ براى‌ ازدواج‌ از سنت‌ است‌.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
13. پيوند خويشاوندى‌ را برقرار كنيد گرچه‌ با جرعه‌ آبى‌ باشد ، و بهترين‌ پيوند خويشاوندى‌ ، خوددارى‌ از آزار خويشاوندان‌ است‌ .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
14. حضرت‌ رضا (علیه السلام) هميشه‌ به‌ اصحاب‌ خود مى‌فرمود : بر شما باد به‌ اسلحه ‌پيامبران‌ ، گفته‌ شد : اسلحه‌ پيامبران‌ چيست‌ ؟ فرمود : دعا (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 214)
15. از نشانه‌هاى‌ دين‌ فهمى‌ ، حلم‌ و علم‌ است‌ ، و خاموشى‌ درى‌ از درهاى‌ حكمت‌است‌ . خاموشى‌ و سكوت‌ ، دوستى‌ آور و راهنماى‌ هر كار خيرى‌ است‌ . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
16. زمانى‌ بر مردم‌ خواهد آمد كه‌ در آن‌ عافيت‌ ده‌ جزء است‌ ، كه‌ نه‌ جزء آن‌ دركناره‌گيرى‌ از مردم‌ ، و يك‌ جزء آن‌ در خاموشى‌ است‌ . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
17. از امام‌ رضا (علیه السلام) از حقيقت‌ توكل‌ سؤال‌ شد . فرمود : اين‌ كه‌ جز خدا ازكسى‌ نترسى‌ .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
18. به‌ راستى‌ كه‌ بدترين‌ مردم‌ كسى‌ است‌ كه‌ يارى‌اش‌ را ( از مردم‌ ) باز دارد وتنها بخورد و زير دستش‌ را بزند.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
19. بخيل‌ را آسايشى‌ نيست‌ ، و حسود را خوشى‌ و لذتى‌ نيست‌ ، و زمامدار را وفايى‌ نيست‌ ، و دروغگو را مروت‌ و مردانگى‌ نيست‌ . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)
20. كسى‌ دست‌ كسى‌ را نمى‌بوسد ، زيرا بوسيدن‌ دست‌ او مانند نماز خواندن‌ براى‌اوست‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)
          

21. به‌ خداوند خوشبين‌ باش‌ ، زيرا هركه‌ به‌ خدا خوشبين‌ باشد ، خدا با گمان‌خوش‌ او همراه‌ است‌ ، و هركه‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ اندك‌ خشنود باشد ، خداوند به‌ كردار اندك‌ او خشنود باشد ، و هركه‌ به‌ اندك‌ از روزى‌ حلال‌ خشنود باشد ، بارش‌ سبك‌ و خانواده‌اش‌ در نعمت‌ باشد و خداوند او را به‌ درد دنيا و دوايش‌ بينا سازد و او را از دنيا به‌ سلامت‌ به‌ دار السلام‌ بهشت‌ رساند .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
22. ايمان‌ چهار ركن‌ است‌ : توكل‌ بر خدا ، رضا به‌ قضاى‌ خدا ، تسليم‌ به‌ امرخدا ، واگذاشتن‌ كار به‌ خدا .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
23. از امام‌ رضا درباره‌ بهترين‌ بندگان‌ سؤال‌ شد . فرمود : آنان‌ هرگاه‌ نيكى‌كنند خوشحال‌ شوند ، و هرگاه‌ بدى‌ كنند آمرزش‌ خواهند ، و هرگاه‌ عطا شوند شكر گزارند ، و هرگاه‌ بلا بينند صبر كنند ، و هرگاه‌ خشم‌ كنند . درگذرند.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)

 

 
 
 

 

 
 

24. كسى‌ كه‌ فقير مسلمانى‌ را ملاقات‌ نمايد و بر خلاف‌ سلام‌ كردنش‌ بر اغنيا براو سلام‌ كند ، در روز قيامت‌ در حالى‌ خدا را ملاقات‌ نمايد كه‌ بر او خشمگين‌ باشد . (عيون‌ اخبار الرضا ، ج‌ 2 ، ص‌ 52)
25. از حضرت‌ امام‌ رضا (علیه السلام) درباره‌ خوشى‌ دنيا سؤال‌ شد . فرمود : وسعت‌ منزل‌و زيادى‌ دوستان‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 76 ، ص‌ 152)
26. زمانى‌ كه‌ حاكمان‌ دروغ‌ بگويند ، باران‌ نبارد و چون‌ زمامدار ستم‌ ورزد ،دولت‌ ، خوار گردد ، و اگر زكات‌ اموال‌ داده‌ نشود چهار پاپان‌ از بين‌ روند. (بحار الانوار ، ج‌ 73 ، ص‌ 373)
27. هر كس‌ اندوه‌ و مشكلى‌ را از مؤمنى‌ برطرف‌ نمايد ، خداوند در روز قيامت‌اندوه‌ را از قلبش‌ برطرف‌ سازد.
(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 268)
    

28. بعد از انجام‌ واجبات‌ ، كارى‌ بهتر از ايجاد خوشحالى‌ براى‌ مؤمن‌ ، نزدخداوند بزرگ‌ نيست‌. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
29. بر شما باد به‌ ميانه‌روى‌ در فقر و ثروت‌ ، و نيكى‌ كردن‌ چه‌ كم‌ و چه‌ زياد ،زيرا خداوند متعال‌ در روز قيامت‌ يك‌ نصفه‌ خرما را چنان‌ بزرگ‌ نمايد كه‌ مانند كوه‌ احد باشد. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)
30. به‌ ديدن‌ يكديگر رويد تا يكديگر را دوست‌ داشته‌ باشيد و دست‌ يكديگر رابفشاريد و به‌ هم‌ خشم‌ نگيريد.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
31. بر شما باد راز پوشى‌ در كارهاتان‌ در امور دين‌ و دنيا . روايت‌ شده‌ كه‌" افشاگرى‌ كفر است‌ " و روايت‌ شده‌ " كسى‌ كه‌ افشاى‌ اسرار مى‌كند با قاتل‌ شريك‌ است‌ " و روايت‌ شده‌ كه‌ " هرچه‌ از دشمن‌ پنهان‌ مى‌دارى‌ ، دوست‌ تو هم‌ بر آن‌ آگاهى‌ نيابد " . (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
32. آدمى‌ نمى‌تواند از گردابهاى‌ گرفتارى‌ با پيمان‌شكنى‌ رهايى‌ يابد ، و ازچنگال‌ عقوبت‌ رهايى‌ ندارد كسى‌ كه‌ با حيله‌ به‌ ستمگرى‌ مى‌پردازد. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 349)
33. با سلطان‌ و زمامدار با ترس‌ و احتياط همراهى‌ كن‌ ، و با دوست‌ با تواضع‌ ،و با دشمن‌ با احتياط ، و با مردم‌ با روى‌ خوش‌. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)
34. هر كس‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ كم‌ از خدا راضى‌ باشد ، خداوند از عمل‌ كم‌ او راضى‌باشد. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)

 

 
 
 

 

 

 

 

 
 
 

        

35. عقل‌ ، عطيه‌ و بخششى‌ است‌ از جانب‌ خدا ، و ادب‌ داشتن‌ ، تحمل‌ يك‌ مشقت‌است‌ ، و هر كس‌ با زحمت‌ ادب‌ را نگهدارد ، قادر بر آن‌ مى‌شود ، اما هر كه‌ به‌ زحمت‌ بخواهد عقل‌ را به‌ دست‌ آورد جز بر جهل‌ او افزوده‌ نمى‌شود.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 342)
36. به‌ راستى‌ كسى‌ كه‌ در پى‌ افزايش‌ رزق‌ و روزى‌ است‌ تا با آن‌ خانواده‌ خود را اداره‌ كند ، پاداشش‌ از مجاهد در راه‌ خدا بيشتر است‌.(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 339)
37. پنج‌ چيز است‌ كه‌ در هر كس‌ نباشد اميد چيزى‌ از دنيا و آخرت‌ به‌ او نداشته‌ باش‌ : كسى‌ كه‌ در نهادش‌ اعتماد نبينى‌ ، و كسى‌ كه‌ در سرشتش‌ كرم‌ نيابى‌ ، و كسى‌ كه‌ در خلق‌ و خوى‌اش‌ استوارى‌ نبينى‌ ، و كسى‌ كه‌ در نفسش‌ نجابت‌ نيابى‌ ، و) كسى‌ كه‌ از خدايش‌ ترسناك‌ نباشد. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
38. هرگز دو گروه‌ با هم‌ روبه‌رو نمى‌شوند ، مگر اين‌كه‌ نصرت‌ و پيروزى‌ با گروهى‌است‌ كه‌ عفو و بخشش‌ بيشترى‌ داشته‌ باشد.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
39. مبادا اعمال‌ نيك‌ و تلاش‌ در عبادت‌ را به‌ اتكاى‌ دوستى‌ آل‌ محمد (علیه السلام) رهاكنيد ، و مبادا دوستى‌ آل‌ محمد (علیه السلام) و تسليم‌ براى‌ آنان‌ را به‌ اتكاى‌ عبادت‌ از دست‌ بدهيد ، زيرا هيچ‌ كدام‌ از اين‌دو به‌ تنهايى‌ پذيرفته‌ نمى‌شود. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
40. عبادت‌ پر روزه‌ داشتن‌ و نماز خواندن‌ نيست‌ ، و همانا عبادت‌ پر انديشه‌كردن‌ در امر خداست‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
        

41. كسى‌ كه‌ نعمت‌ دارد بايد كه‌ بر عيالش‌ در هزينه‌ وسعت‌ بخشد. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
42. هرچه‌ زيادى‌ است‌ نياز به‌ سخن‌ زيادى‌ هم‌ دارد. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
43. كمك‌ تو به‌ ناتوان‌ بهتر از صدقه‌ دادن‌ است‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
44. به‌ آن‌ حضرت‌ گفته‌ شد : چگونه‌ صبح‌ كردى‌ ؟ فرمود : با عمر كاسته‌ ، و كردارثبت‌ شده‌ ، و مرگ‌ بر گردن‌ ما و دوزخ‌ دنبال‌ ما است‌ ، و ندانيم‌ با ما چه‌ شود. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
45. سخاوتمند از طعام‌ مردم‌ بخورد تا از طعامش‌ بخورند ، و بخيل‌ از طعام‌ مردم‌نخورد تا از طعامش‌ نخورند. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
 

46. ما خاندانى‌ باشيم‌ كه‌ وعده‌ خود را وام‌ دانيم‌ چنانچه‌ رسول‌ خدا ( ص‌ )كرد. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
47. هيچ‌ بنده‌ به‌ حقيقت‌ كمال‌ ايمان‌ نرسد تا سه‌ خصلتش‌ باشد : بينايى‌ در دين‌ ، و اندازه‌دارى‌ در معيشت‌ ، و صبر بر بلاها.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 471)
48. به‌ ابى‌ هاشم‌ داود بن‌ قاسم‌ جعفرى‌ فرمود : اى‌ داود ما را بر شما به‌ خاطر رسول‌ خدا ( ص‌ ) حقى‌ است‌ ، و شما را هم‌ بر ما حقى‌ است‌ ، هر كه‌ حق‌ ما را شناخت‌ رعايت‌ او بايد ، و هر كه‌ حق‌ ما را نشناخت‌ حقى‌ ندارد . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 471)
49. با نعمتها خوش‌ همسايه‌ باشيد ، كه‌ گريز پايند ، و از مردمى‌ دور نشوند كه‌ باز آيند.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
50. ابن‌ سكيت‌ به‌ آن‌ حضرت‌ گفت‌ : امروزه‌ حجت‌ بر مردم‌ چيست‌ ؟ در پاسخ‌فرمود : همان‌ عقل‌ است‌ كه‌ به‌ وسيله‌ آن‌ شناخته‌ مى‌شود آن‌ كه‌ راستگو است‌ از طرف‌ خدا و از او باور مى‌كند ، و آن‌ كه‌ دروغگو است‌ و او را دروغ‌ مى‌شمارد ، ابن‌ سكيت‌ گفت‌ : به‌ خدا اين‌ است‌ پاسخ‌ .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)
51. هركس‌ آفريدگار را به‌ آفريده‌هايش‌ تشبيه‌ كند ، مشرك‌ است‌ و هركس‌ به‌خداوند چيزى‌ نسبت‌ دهد كه‌ خدا خود از آن‌ نهى‌ كرده‌ است‌ كافر است‌ .(وسائل‌ الشيعة‌ ، ج‌ 18 ، ص‌ 557)
52. ايمان‌ انجام‌ واجبات‌ و دورى‌ از محرمات‌ است‌ ، ايمان‌ عقيده‌ به‌ دل‌ واقرار به‌ زبان‌ و كردار با اعضاء تن‌ است‌.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 444)

 

 
 
 

 

           

53. ريان‌ از امام‌ رضا عليه‌ السلام‌ پرسيد : نظرتان‌ راجع‌ به‌ قرآن‌ چيست‌ ؟ امام‌فرمود : قرآن‌ سخن‌ خداست‌ ، فقط از قرآن‌ هدايت‌ بجوييد و سراغ‌ چيز ديگر نرويد كه‌ گمراه‌ مى‌شويد . (بحار الانوار ، ج‌ 92 ، ص‌ 117)
54. امام‌ رضا (علیه السلام) در ضمن‌ تجليل‌ از قرآن‌ و اعجاز آن‌ فرمودند : قرآن‌ ريسمان‌محكم‌ و بهترين‌ راه‌ به‌ بهشت‌ است‌ ، قرآن‌ انسان‌ را از دوزخ‌ نجات‌ مى‌دهد ، قرآن‌ به‌ مرور زمان‌ كهنه‌ نمى‌شود ، سخنى‌ هميشه‌ تازه‌ است‌ زيرا براى‌ زمان‌ خاصى‌ تنظيم‌ نشده‌ است‌ ، قرآن‌ راهنماى‌ همه‌ انسانها و حجت‌ بر آنهاست‌ ، هيچ‌ اشكال‌ و ايرادى‌ به‌ قرآن‌ راه‌ پيدا نمى‌كند ، قرآن‌ از جانب‌ خداوند حكيم‌ فرود آمده‌ است‌ . (بحار الانوار ، ج‌ 92 ، ص‌ 14)
55. سليمان‌ جعفرى‌ از امام‌ رضا (علیه السلام) پرسيد : نظرتان‌ درباره‌ كار كردن‌ براى‌دولت‌ چيست‌ ؟ امام‌ فرمود : اى‌ سليمان‌ هرگونه‌ همكارى‌ با حكومت‌ ( ظ‌الم‌ و غاصب‌ )به‌ منزله‌ كفر به‌ خداست‌ . نگاه‌ كردن‌ به‌ چنين‌ دولتمردانى‌ گناه‌ كبيره‌ است‌ و آدمى‌ را مستحق‌ دوزخ‌ مى‌نمايد . (بحار الانوار ، ج‌ 75 ، ص‌ 374)

56. عبدالسلام‌ هروى‌ مى‌گويد : از امام‌ رضا (علیه السلام) شنيدم‌ مى‌فرمود : خدا رحمت‌كند كسى‌ را كه‌ آرمان‌ ما را زنده‌ كند . گفتم‌ : چگونه‌ اين‌ كار را بكند ؟ فرمود : آموزشهاى‌ ما را ياد بگيرد و به‌ مردم‌ بياموزد .(وسائل‌ الشيعة‌ ، ج‌ 18 ، ص‌ 102)
57. هركس‌ از خود حساب‌ بكشد سود مى‌برد و هركس‌ از خود غافل‌ شود زيان‌مى‌بيند ، و هركس‌ ( از آينده‌اش‌ ) بيم‌ داشته‌ باشد به‌ ايمنى‌ دست‌ مى‌يابد ، و هركس‌ از حوادث‌ دنيا عبرت‌ بگيرد بينش‌ پيدا مى‌كند ، و هركس‌ بينش‌ پيدا كند مسائل‌ را مى‌فهمد و هركس‌ مسائل‌ را بفهمد عالم‌ است‌ . (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)
58. عجب‌ درجاتى‌ دارد : يكى‌ اين‌ كه‌ كردار بد بنده‌ در نظرش‌ خوش‌ جلوه‌ كند وآن‌ را خوب‌ بداند و پندارد كار خوبى‌ كرده‌ . يكى‌ اين‌ كه‌ بنده‌اى‌ به‌ خدا ايمان‌ آورد و منت‌ بر خدا نهد با اين‌ كه‌ خدا را به‌ او منت‌ است‌ در اين‌ باره‌.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 468)

 

 
 
 

 

 


59. اگر بهشت‌ و جهنمى‌ هم‌ در كار نبود باز لازم‌ بود به‌ خاطر لطف‌ و احسان‌خداوند مردم‌ مظ‌يع‌ او باشند و نافرمانى‌ نكنند .(بحار الانوار ، ج‌ 71 ، ص‌ 174)
60. خداوند سه‌ چيز را به‌ سه‌ چيز ديگر مربوط كرده‌ است‌ و به‌ طور جداگانه‌نمى‌پذيرد . نماز را با زكات‌ ذكر كرده‌ است‌ ، هركس‌ نماز بخواند و زكات‌ ندهد نمازش‌ پذيرفته‌ نيست‌ . نيز شكر خود و شكر از والدين‌ را با هم‌ ذكر كرده‌ است‌ . از اين‌ رو هركس‌ از والدين‌ خود قدردانى‌ نكند از خدا قدردانى‌ نكرده‌ است‌ . نيز در قرآن‌ سفارش‌ به‌ تقوا و سفارش‌ به‌ ارحام‌ در كنار هم‌ آمده‌ است‌ . بنابراين‌ اگر كسى‌ به‌ خويشاوندانش‌ رسيدگى‌ و احسان‌ ننمايد ، با تقوا محسوب‌ نمى‌شود .(عيون‌ اخبار الرضا ، ج‌ 1 ، ص‌ 258)
61. از حرص‌ و حسادت‌ بپرهيز كه‌ اين‌ دو ، امتهاى‌ گذشته‌ را نابود كرد ، وبخيل‌ نباش‌ كه‌ هيچ‌ مؤمن‌ و آزاده‌اى‌ به‌ آفت‌ بخل‌ مبتلا نمى‌شود . بخل‌ مغاير با ايمان‌ است‌ .(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)
62. احسان‌ و اطعام‌ به‌ مردم‌ ، و دادرسى‌ از ستمديده‌ ، و رسيدگى‌ به‌ حاجتمندان‌از بالاترين‌ صفات‌ پسنديده‌ است‌.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)

 

         

63. با مشروب‌ خوار همنشينى‌ و سلام‌ و عليك‌ نكن‌. (بحار الانوار ، ج‌ 66 ، ص‌ 491)
64. صدقه‌ بده‌ هرچند كم‌ باشد ، زيرا هر كار كوچكى‌ كه‌ صادقانه‌ براى‌ خدا انجام‌شود بزرگ‌ است‌. (وسائل‌ الشيعة‌ ، ج‌ 1 ، ص‌ 87)
65. توبه‌ كار به‌ منزله‌ كسى‌ است‌ كه‌ گناهى‌ نكرده‌ است‌. (بحار الانوار ، ج‌ 6 ، ص‌ 21)
66. بهترين‌ مال‌ آن‌ است‌ كه‌ صرف‌ حفظ آبرو شود. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)
67. بهترين‌ تعقل‌ خودشناسى‌ است‌ .(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)

68. راستى‌ امامت‌ زمام‌ دين‌ و نظام‌ مسلمين‌ و صلاح‌ دنيا و عزت‌ مؤمنان‌ است‌ ،امام‌ بنياد اسلام‌ نامى‌ ( افزون‌ شو ) و فرع‌ برازنده‌ آن‌ است‌ ، بوسيله‌ امام‌ نماز و زكات‌ و روزه‌ و حج‌ و جهاد درست‌ مى‌شوند و خراج‌ و صدقات‌ فراوان‌ مى‌گردند و حدود و احكام‌ اجراء مى‌شوند و مرز و نواحى‌ محفوظ‌ مى‌ماند . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 462)
69. به‌ خدا خوش‌ گمان‌ باشيد ، زيرا خداى‌ عزوجل‌ مى‌فرمايد : من‌ نزد گمان‌ بنده‌ مؤمن‌ خويشم‌ ، اگر گمان‌ او خوب‌ است‌ ، رفتار من‌ خوب‌ و اگر بد است‌ ، رفتار من‌ هم‌ بد باشد . (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 116)

 

 
 
 

 

 


70. مرد عابد نباشد ، جز آن‌ كه‌ خويشتن‌ دار باشد ، و چون‌ مردى‌ كه‌ در بنى‌اسرائيل‌ خود را به‌ عبادت‌ وامى‌داشت‌ ، تا پيش‌ از آن‌ ده‌ سال‌ خاموشى‌ نمى‌گزيد ، عابد محسوب‌ نمى‌شد. (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 172)
            

71. تواضع‌ اين‌ است‌ كه‌ به‌ مردم‌ دهى‌ آنچه‌ را مى‌خواهى‌ به‌ تو دهند .(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 189)
72. عيسى‌ بن‌ مريم‌ صلوات‌ الله‌ عليه‌ به‌ حواريين‌ گفت‌ : اى‌ بنى‌ اسرائيل‌ ! برآنچه‌ از دنيا از دست‌ شما رفت‌ افسوس‌ مخوريد ، چنانكه‌ اهل‌ دنيا چون‌ به‌ دنياى‌ خود رسند ، بر دين‌ از دست‌ داده‌ خود افسوس‌ نخورند . (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 205)
73. كسى‌ كه‌ جز به‌ روزى‌ زياد قناعت‌ نكند ، جز عمل‌ بسيار بسش‌ نباشد ، و هركه‌روزى‌ اندك‌ كفايتش‌ كند ، عمل‌ كند هم‌ كافيش‌ باشد. (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 207)
74. گاهى‌ ، مردى‌ كه‌ سه‌ سال‌ از عمرش‌ باقى‌ مانده‌ صله‌ رحم‌ مى‌كند و خدا عمرش‌را 30 سال‌ قرار مى‌دهد و خدا هرچه‌ خواهد مى‌كند. (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 221)
75. معمر بن‌ خلاد گويد : به‌ امام‌ رضا (علیه السلام) عرض‌ كردم‌ : هرگاه‌ پدر و مادرم‌مذهب‌ حق‌ را نشناسند دعايشان‌ كنم‌ ؟ فرمود : براى‌ آنها دعا كن‌ و از جانب‌ آنها صدقه‌ بده‌ ، و اگر زنده‌ باشند و مذهب‌ حق‌ را نشناسند با آنها مدارا كن‌ ، زيرا رسول‌ خدا ( ص‌ ) فرمود : خدا مرا به‌ رحمت‌ فرستاده‌ نه‌ به‌ بى‌مهرى‌ و نافرمانى‌. (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 232)
        

76. هركس‌ به‌ مؤمنى‌ گشايشى‌ دهد ، خدا روز قيامت‌ دلش‌ را گشايش‌ دهد . (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 286)

 

  
77. خداى‌ عزوجل‌ به‌ يكى‌ از پيغمبران‌ وحى‌ فرمود كه‌ : هرگاه‌ اطاعت‌ شوم‌ راضى‌گردم‌ و چون‌ راضى‌ شوم‌ بركت‌ دهم‌ و بركت‌ من‌ بى‌پايان‌ است‌ ، هرگاه‌ نافرمانى‌ شوم‌ خشم‌ گيرم‌ و چون‌ خشم‌ گيرم‌ لعنت‌ كنم‌ و لعنت‌ من‌ تا هفت‌ پشت‌ برسد . (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 377)
78. هرگاه‌ مردم‌ به‌ گناهان‌ بى‌سابقه‌ روى‌ آورند به‌ بلاهاى‌ بى‌سابقه‌ گرفتارمى‌شوند . (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 377)
79. مردم‌ از كسى‌ كه‌ با صراحت‌ و صادقانه‌ با آنها رفتار كند خوششان‌ نمى‌آيد. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)
80. عده‌اى‌ به‌ دنبال‌ ثروت‌ هستند ولى‌ به‌ آن‌ نمى‌رسند و عده‌اى‌ به‌ آن‌ رسيده‌اند ولى‌ قرار نمى‌گيرند و بيشتر مى‌طلبند. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 349)
81. وقتى‌ آشكارا حرف‌ حق‌ مى‌شنويد خشمگين‌ نشويد. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
82. حريصانه‌ به‌ دنبال‌ قضاى‌ حاجت‌ حاجتمندان‌ باشيد ، هيچ‌ عملى‌ بعد از واجبات‌بالاتر از شاد كردن‌ مسلمان‌ نيست‌. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
83. نادان‌ ، دوستانش‌ را به‌ زحمت‌ مى‌اندازد. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)
84. مسلمان‌ اگر شاد يا خشمگين‌ شود از مسير حق‌ منحرف‌ نمى‌شود ، و اگر بر دشمن‌مسلط شود بيشتر از حقش‌ مطالبه‌ نمى‌كند. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)
85. فقط دو گروه‌ راه‌ قناعت‌ پيش‌ مى‌گيرند : عبادت‌ كنندگانى‌ كه‌ در پى‌ پاداش‌آخرتند يا بزرگ‌ منشانى‌ كه‌ تحمل‌ درخواست‌ از مردمان‌ پست‌ را ندارند. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)
86. مرگ‌ ، آفت‌ آمال‌ و آرزوهاست‌ ، و لطف‌ و احسان‌ به‌ مردم‌ تا ابد براى‌انسان‌ باقى‌ مى‌ماند. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)
            

87. عاقل‌ ، احسان‌ به‌ مردم‌ را غنيمت‌ مى‌شمارد ، و شخص‌ توانا بايد فرصت‌ راغنيمت‌ شمارد و الا موقعيت‌ از دست‌ مى‌رود. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)
88. خسيس‌ بودن‌ آبروى‌ انسان‌ را از بين‌ مى‌برد. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)
89. قلب‌ انسان‌ حالت‌ خستگى‌ و نشاط دارد ، وقتى‌ در حال‌ نشاط است‌ مسائل‌ راخوب‌ مى‌فهمد و وقتى‌ خسته‌ است‌ كند ذهن‌ مى‌شود ، بنابراين‌ وقتى‌ نشاط دارد آنرا به‌ كار بگيريد و وقتى‌ خسته‌ است‌ آن‌ را به‌ حال‌ خود بگذاريد.(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)
90. هر هدفى‌ را از راه‌ آن‌ تعقيب‌ كنيد . هركس‌ اهدافش‌ را از راه‌ طبيعى‌تعقيب‌ كند به‌ لغزش‌ دچار نمى‌شود و بر فرض‌ كه‌ بلغزد چاره‌جويى‌ برايش‌ ممكن‌ است‌ . (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)
91. بهترين‌ مال‌ آن‌ است‌ كه‌ خرج‌ آبرو و حيثيت‌ انسان‌ شود .(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 355)
92. خود را با كار مداوم‌ خسته‌ نكنيد و براى‌ خود تفريح‌ و تنوع‌ قرار دهيد ولى‌از كارى‌ كه‌ در آن‌ اسراف‌ باشد يا شما را در اجتماع‌ سبك‌ كند پرهيز كنيد . (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)
93. تواضع‌ و فروتنى‌ مراتبى‌ دارد ، مرتبه‌اى‌ از آن‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ موقعيت‌خود را بشناسد و بيش‌ از آنچه‌ شايستگى‌ آن‌ را دارد از كسى‌ متوقع‌ نباشد و با مردم‌ به‌ گونه‌اى‌ معاشرت‌ و رفتار نمايد كه‌ دوست‌ دارد با او آنگونه‌ رفتار شود و اگر كسى‌ به‌ او بدى‌ نمود در مقابل‌ خوبى‌ كند ، خشم‌ خود را فرو خورد و گذشت‌ پيشه‌ كند و اهل‌ احسان‌ و نيكى‌ باشد . (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 355)


94. بايد لطف‌ و احسان‌ قابل‌ اعتنا باشد . نبايد چيز كم‌ ارزشى‌ را صدقه‌ دهيم‌ . ( در زمانى‌ كه‌ عموم‌ مردم‌ تمكن‌ نسبى‌ دارند نبايد به‌ خرما دادن‌ بسنده‌ كرد . ) (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 354)
95. كسى‌ كه‌ محاسن‌ و امتيازات‌ زيادى‌ داشته‌ باشد مردم‌ از او تعريف‌ مى‌كنند ،و به‌ تعريف‌ خود نياز پيدا نمى‌كند.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 353)
          

 
 

 

 

 


موضوعات مرتبط: احادیث امام ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 2 دی 1391برچسب:, | 23:40 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

 حدیث سلسلة الذهب:

در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف می‌فرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه می‌شد. از جمله هنگامیکه امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی، به همراه گروه‌های بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته و عرضه داشتند: "ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند می‌دهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان، پیامبر خدا، برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد." امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن گردید. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق می‌گریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه می‌زدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم می‌خواستند که سکوت نمایند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند. تا اینکه پس از مدتی مردم ساکت شدند و حضرت حدیث ذیل را کلمه به کلمه از قول پدر گرامیشان و از قول اجداد طاهرینشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائیل از سوی حضرت حق سبحانه و تعالی املاء فرمودند: "کلمه لااله‌الاالله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود." سپس امام فرمودند: "اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم."

 این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لااله‌الاالله که مقوم اصل توحید در دین می‌باشد، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام می‌باشد که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت می‌دانند.


موضوعات مرتبط: احادیث امام ، ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, | 22:1 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.