فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

با این‌که در قرآن کلمه‌ای در مورد «پل صراط» نیست ولی در مورد آن زیاد شنیده می‌شود. صراط فقط به معنای راه آمده است آن‌هم نه راهی که به پل صراط ربطی داشته باشد. جریان چیست؟

.

.

.

.

اگر چه لفظ «پل صراط» در قرآن نیامده اما در برخی روایات، به این لفظ تصریح شده است؛ مثلاً، امام صادق (ع) در تفسیر کلمه ی مرصاد، در آیه 14 سوره ی فجر، آن را پلی دانسته اند که از جهنم می گذرد.

 

جهت روشن شدن موضوع، مطالبی در باره ی کلمه ی صراط بیان می کنیم. صراط به معنای راه است و منظور از کلمه ی صراط مستقیم که در برخی آیات قرآن آمده ، راه راست و طریق هدایت در همین دنیاست که اگر کسی در این مسیر باشد، در آخرت نیز بر آن خواهد بود و اگر کسی از این مسیر منحرف گردد و پایش بلغزد، در آنجا هم سقوط خواهد کرد.

 

 شاهد کلام ما، روایتی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، ایشان می فرمایند: «صراط، یعنی طریق معرفت خداوند، که شامل دو صراط می شود، صراطی در دنیا و صراطی هم در آخرت. اما صراط در دنیا، امامی است که اطاعت او واجب است و اما صراط در آخرت، پلی است که بر روی جهنم زده شده است، و هر کسی در دنیا از صراط دنیا، به درستی رد شود (یعنی امام خود را بشناسد و او را اطاعت کند) در آخرت نیز از پل آخرت به آسانی می گذرد. و کسی که در دنیا امام خود را نشناسد، در آخرت هم، قدمش بر پل آخرت می لغزد و به درون جهنم سقوط می کند.»

 

معنای این جمله ی امام، آن است که این دو صراط با هم ارتباط دارند؛ یعنی هر که در دنیا در صراط باشد در آخرت از پل صراط به آسانی خواهد گذشت و در جهنم سقوط نمی کند و در واقع، پل صراط مطرح شده در روایات، بروز و ظهور همان پل صراط دنیاست که از آن به امام و ... تعبیر شده است و مردم مکلف هستند در این مسیر باشند.

 

پس اگر در روایات، از صراط که یکی از مواقف روز قیامت است، با تعابیری چون پل صراط، پل جهنم و... یاد شده است، صرفا برای آشنایی ذهن مردم با این مسئله و سهولت فهم آن می باشد.

 

پاسخ تفصیلی

به عنوان مقدمه، باید گفت که کلمه ی صراط به معنای راه است و آنگاه که با کلمه ی مستقیم توصیف گردد، به معنای راه راست و مستقیم می باشد.

 

در قرآن نیز در برخی آیات، کلمه­ی «صراط مستقیم» به کار رفته است که در ذیل، به این آیات اشاره می­شود:

 

1) «خدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن[1]

 

2) «به درستی که خداوند، پروردگار من و شما است. پس او را پرستش کنید، این راه مستقیم است[2]

 

3) «کسی که به خداوند تکیه کند، به راه مستقیم هدایت شده است[3]

 

4) «این راه مستقیم پروردگار تو است، به تحقیق ما نشانه ها را برای کسانی که متذکر می شوند، توضیح دادیم[4]

 

در همه ی این آیات، مراد از «صراط مستقیم»، راه راست و طریق هدایت در همین دنیا است که اگر کسی در این دنیا در این مسیر قدم بردارد، در آخرت نیز در مسیر مستقیم و صراط مستقیم است؛ یعنی نتیجه ی اعمال صحیح خود را در دنیا، خواهد دید.

 

واضح است که مراد قرآن مجید از «صراط مستقیم» در این آیات، عمل کردن به مجموعه ی دستورات و احکام نورانی الهی است که به منزله ی بهترین راه و روش زندگی انسان ها در این جهان است و عمل به این دستورات، همانند حرکت در جاده ی مستقیمی است که انسان را به هدایت می رساند.

 

به همین دلیل می باشد که در بعضی روایات، از ائمه، به صراط مستقیم تعبیر شده است.[5]

 

امام صادق (ع) فرمود: «صراط، یعنی طریق معرفت خداوند، و شامل دو صراط می شود، صراطی در دنیا و صراطی هم در آخرت. اما صراط در دنیا، امامی است که اطاعت او واجب است و اما صراط در آخرت، پلی است که بر روی جهنم زده شده است، و هر کسی در دنیا از صراط دنیا، به درستی رد شود (یعنی امام خود را بشناسد و او را اطاعت کند) در آخرت نیز از پل آخرت به آسانی می گذرد. و کسی که در دنیا امام خود را نشناسد، در آخرت هم، قدمش بر پل آخرت می لغزد و به درون جهنم سقوط می کند.»[6]

 

هم چنین ایشان در مورد آیه ی 14 سوره ی فجر: «ان ربک لبالمرصاد»[7]، می فرماید: «مرصاد پلی است بر طریقی که از جهنم می گذرد و کسی که حق مظلومی بر گردن او باشد، از آن نخواهد گذشت.»[8]

 

البته این بیان امام صادق(ع) از قبیل بیان یکی از مصادیق مرصاد (کمین گاه) است. چرا که کمین گاه الهی منحصر به قیامت و پل معروف صراط نیست و خداوند در همین دنیا نیز در کمین ظالمین است ....»[9]

 

بنابراین،«پل صراط» واقعیتی است که هم در قرآن مجید به آن اشاره شده[10] و هم در روایات، خصوصیات و ویژگی های آن بیان گردیده است.

 

امام صادق (ع) فرمود: «بر روی جهنم پلی است که از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است.»[11]

 

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:«ثابت قدم ترین شما بر صراط (پل صراط)، کسی است که محبتش نسبت به اهل بیت من بیشتر است.»[12]

 

نکته ی قابل توجه این است که پل صراط، یکی از مواقف روز قیامت است و در روایات، از آن با تعابیر مختلفی هم چون پل ، صراط، پل صراط، پل جهنم و ... یاد شده است. ولی منظور همه ی این روایات، این موقف است که به جهت آشنایی بیشتر اذهان ساده ی مردم، از آن به پل تعبیر شده است، نه اینکه مثل پل های این دنیا دارای پایه هایی باشد و راه گذشتن مردم و حیوانات و وسائل نقلیه باشد. مراد از پل و صراط در قرآن مجید و روایات، یعنی راه، مسیر، روش، مکتب و به عبارت دیگر، مردم باید بدانند که آن مکتب و طریقی که آنان را به سعادت حقیقی و ابدی می رساند، یک مکتب و راه و روش، با خصوصیات و ویژگی های خاص یعنی دین پروردگار متعال (اسلام حقیقی)  می باشد و تنها، قدم گذاشتن در این راه است که موجب نجات و رستگاری است. و از طرف دیگر، غفلت از معرفت واقعی به ویژگی ها و ظرایف و دقایق این راه، موجب انحراف از آن و افتادن در مسیر گمراهی است.

 

بنا بر این تفسیر، پل صراط، که در روایات برنده تر از «شمشیر» و باریک تر از «مو» توصیف شده است ، راه بسیار دقیق و حساب شده ای است که خداوند در همین دنیا، نقطه شروع و ابتدای آن را قرار داده است و ادامه ی این راه به جهان آخرت متصل می شود. بنابراین، کسانی که می خواهند از صراط  و پل آن به راحتی عبور کنند باید از هم اکنون و در همین دنیا مواظب باشند که در این مسیر بوده و از این مسیر خارج نشوند.

 

و به تعبیر دقیق تر، پل صراط در قیامت، بروز و ظهور همان پل صراط در دنیاست که از آن به امام و ... تعبیر شده

 

 

[1]«اهدنا الصراط المستقیم»؛ فاتحة الکتاب، 5 .

 

[2]«ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم»؛ آل عمران، 51 .

 

[3]«و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم»؛ آل عمران، 101.

 

[4]«و هذا صراط ربک مستقیماً قد فصلنا الآیات لقوم یذّکّرون»؛ انعام، 126.

 

[5]معانی الاخبار، ص32.

 

[6]معانی الاخبار، ص32؛ میزان الحکمه، ج5، ص 346(ماده صراط).

 

[7]زیرا پروردگارت به کمین­گاه است.

 

[8]بحار الانوار، ج8، ص 66.

 

[9]تفسیر نمونه، ج26، ص 458.

 

[10]علاوه بر آنچه ذکر شد، آیات 71و 72 سوره ی مریم : « و همه­ی شما (بدون استثنا) وارد جهنم مى‏شوید، این، امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان. سپس آنها را که تقوا، پیشه کردند از آن رهائى مى‏بخشیم ، و ظالمان را در حالى که ( از ضعف و ذلت ) به زانو در­آمده‏اند، در آن رها مى‏کنیم »، می تواند اشاره ای به پل صراط داشته باشد. برای آگاهی بیشتر،نک: تفسیر نمونه، ج13، صص 121-117.

 

[11]میزان الحکمة، ج5، ص 346(ماده صراط).

 

[12]بحارالانوار، ج8، ص 69.


موضوعات مرتبط: موضوعات دیگر ، پل صزاط ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 مهر 1393برچسب:, | 21:27 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

فرز-مدیرگروه عرفان‏های نوظهور نهاد رهبری در دانشگاه‏ها با اشاره به اینکه اعتقاد به قدرت شگرف شیطان در اشعار سران «متال» به روشنی به چشم می‌خورد، از رابطه جادوگری با «وعده اقتدار» شیطان‌پرستان سخن به میان ‌آورد.

 شیطان پرستان همانند سایر فرقه‌های عرفان کاذب برای تبلیغ آیین پوشالی خود دست به تبلیغات وسیعی می‌زنند که شناخت شیوه‌های تبلیغی آنها می‌تواند در خنثی سازی فعالیت‌های شیطان‌گرایانه این فرقه انحرافی مؤثر باشد. در همین رابطه زیر شاخه‏های موسیقی‌های «متال» و «راک» در کشور ما در شکل و محتوای رواج و گسترش قابل توجهی داشته است؛ ولی کسی تا کنون از نظر محتوایی، درون مایه‏های اشعار این گروه‏ها را تحلیل نکرده است، به همین جهت در ادامه سلسله مصاحبه‌های گذشته با حجت‌الاسلام والمسلمین «حمزه شریفی دوست» مدیرگروه عرفان‏های نوظهور نهاد رهبری در دانشگاه‏ها در خصوص روش‏های جذب شیطان‏پرستی و از جمله جایگاه و نقش موسیقی در اشاعه تفکرات شیطان‌‌پرستی گفت‌وگویی ترتیب دادیم که در پی می‌آید:

 

 


*شیطان‌پرستان از چه روش‌هایی برای تبلیغ و جذب افراد استفاده می‌کنند؟

-امروزه شیطان‏پرستی با به ‏کارگیری شگردهای مختلف، سعی می‏کند خود را به صفحه دل و ذهن انسان امروزی نزدیک ‏کند. دستِ کم سه دسته ترفند در جریان شیطانی تعقیب می‏شود که هر کدام ناظر به یک حوزه طراحی شده‏اند. پاره‏ای از ترفندهای تبلیغی در این مسلک، جهت اقناع فکری و ذهنی و دسته‏ای دیگر با هدف تغییر در رفتار و بعضی دیگر برای به ‏خدمت گرفتن احساسات و هیجانات طراحی شده‏اند.

مهم‏ترین روش‏های گسترش جریان شیطانی شامل مواردی چون «وعده اقتدار»، «تحریف مفهوم دعا»،«موسیقی»، «هالیوود» و «نماد» است.

وعده قدرت راهی برای دستیابی به‌ آزادی‌های بی‌قید و شرط در شیطان پرستی

 

 


*منظور از «وعده اقتدار» توسط شیطان‌پرستان چیست؟ چگونه آن را عملی می‏کنند؟

لازم است برای توضیح این مفهوم اندکی وارد فضای روان‏شناسی شویم و از حیث رفتاری و روانی آن را تحلیل کنیم. شیطان‌پرستی امروزه در غرب برای گروهی از جوانان جذابیت دارد، این جذّابیت نه از آن جهت که ذاتاً مطلوب است، بلکه از آن روی که «نقش جایگزین» را در پر کردن خلأها به ‌دست گرفته، مورد توجه و اقبال جوانان و نوجوانان است، در کشورهای صنعتی، از یک سو افزایش پیچیدگی‌های اجتماعی و رشد تکنولوژی و از سوی دیگر، تغییرات سریع جسمی و جنسی، باعث احساس نگرانی و ترس در میان جوانان شده است.

جوانان معمولاً احساس ترس را با رفتارهای «ضد ترس» دفع می‌کنند، رفتارهای ضد ترس، به ‌طور غیرمستقیم و در قالب رفتارهای خطرناک و خطر‏پذیر نمود می‌یابد، آن‌چه برای جوان، حیاتی است، تسلط بر اضطراب ناشی از ترس و تردید است، در این شرایط برخی به مواد مخدر و الکل پناه می‌برند و پاره‌ای دیگر به سراغ قدرت‌های ماورایی می‌روند.

این ‌جاست که بزرگ‌ترین جذابیت شیطان‌پرستی خود را در قالب یک راه‏ حل عملی نشان می‌دهد و آن ‏هم «وعده قدرت» است، شیطان‌پرستی از آن‌ جا که به نیرویی به‌ نام «شیطان» دعوت می‌کند و این نیرو را دارای قدرت‏های بی‌پایان معرفی می‌کند، به پیروان خود وعده «قدرتمند بودن» می‌دهد.

 

 


در آیین شیطان‌پرستی به دو شیوه، «زیست مقتدرانه» به عنوان هدف دنبال می‌شود؛ از یک سو احساس گناه و پشیمانی برداشته می‌شود (رفع مانع درونی) و از سوی دیگر روی آوردن به قدرت‌های شیطان (نشان دادن یک نقطه اتکای بیرونی) تأکید می‌شود.

نگاهی به وضعیت روانی افرادی که گرایش به شیطان‌پرستی داشته‌اند و دوره‌ای را با این جریان سپری کرده‌اند، نشان می‌دهد که برای این افراد، مفاهیمی چون گناه، خلاف و انحراف اساساً مطرح نیست؛ به همین دلیل احساس پشیمانی هم ایجاد نمی‌شود، کسانی که پیش از ورود به شیطان‌پرستی ترس‌های سرکوب شده داشته‌اند، با دو فرآیند، فوق احساس بهبود و تسکین پیدا می‌کنند.

رفع مانع درونی برای رفتارهای عصیان‌گری شیطان پرستی در سایه «وعده اقتدار»

رفع مانع درونی از طریق دست‌کاری در تصورات دنبال می‌شود؛ چرا که از یک سو گناهان رایج در مسیحیت (حسد، زنا، ترس…) نه فقط عصیان و لغزش معرفی نمی‌شوند، بلکه پرداختن به آن‌ها ـ با این شعار که اقتضای وجود آدمی است- «مطلوب» معرفی می‌شود. از سوی دیگر «وعده قدرت» به عنوان پادزهر تمام مشکلات ناشی از ترس‌های سرکوب شده، جذابیت ویژه‌ای خواهد داشت.

راهکارهای عملی دیگر هم‌ چون استفاده از مواد مخدر و توهم‌زا نیز در شیطان‌پرستی تجویز می‌شود و حتی راه‌کاری چون خودکشی که نهایی‌ترین روش فرار از ترس‌ها و اوهام و نجات از آشفتگی‌هاست، تأیید می‌شود، از مجموع مطالب یادشده بر می‌آید که شیطان‌پرستی برای بسیاری از جوانان غربی، نوعی فرار از مشکلات روانی و گریز از تهدیدات اجتماعی در زندگی ماشینی است.



شیطان‌پرستی تلاش می‌کند، نشان دهد درک درستی از چنین کمبودی دارد؛ به همین علت سران آیین شیطانی مدام به مشکلات اجتماعی و ناکامی‌های جوانان و محرومیت‌های آنان اشاره کرده و با زبان‌های مختلف، این درد را تکرار می‌کنند، انتخاب نشان مشکی به عنوان نماد ظلم و تجاوز در عالم و رنگ سیاه به عنوان رنگ شیطانی از طرف «لاوی» در کتاب «انجیل شیطانی»، با همین هدف صورت گرفته است.

رابطه جادو و جادوگری با «وعده اقتدار»

آن‌چه در شیطان‌پرستی به نام جادو و اعمال جادویی مطرح است، برای درک تجربه اقتدار است، پدر شیطان‌پرستی مدرن، یعنی «الیستر کرولی»کسی بود که جادوگری را به ‌طور گسترده‌ای رواج داد، او انجمنی برای گسترش جادو تأسیس کرده و کتاب قانون خود را با همین هدف به رشته تحریر درآورد، «پائولو کوئلیو» که خودشیفته آیین‏های شیطانی است و تجربه‏ای در عالم جادو دارد، شخصیت و ایده «آلیستر‏کرولی»را چنین توصیف می‏کند:

«(کرولی) شخصیتی بسیار شگفت‌انگیز در تاریخ جادو… من وارد انجمن سری او شدم که نامش را فاش نخواهم کرد… آن وقت من رائول (خواننده مشهور برزیلی) را به آن انجمن سری بردم که در آن‌ جا آزادی کامل حکم‌فرما بود، هیچ قانونی نداشت، می‌توانستی موجودی وحشتناک باشی یا آدمی دوست داشتنی، آزادی جنسی کامل، آزادی اندیشه کامل، هر جور آزادی، حتی آزادی ظلم کردن، تنها هدف، دنبال کردن تجربه اقتدار تا آخر بود».

تحریف مفهوم دعا، برای توجیه اعمال شیطانی خود

*به تحریف مفهوم دعا در شیطان‏پرستی اشاره کردید؛ تفاوت مفهوم «دعا» در نگرش دینی و وحیانی با نگرش شیطان‌پرستی در چیست؟

شیطان‌گرایان با ادعای ناتوانی خدا در اجابت خواسته‌ها، به تبلیغ ایده شیطان‌گرایی می‌پردازند. آنها چنین توضیح می‌دهند: شما برای حل مشکلات زندگی خود، هر روز دست به دعا بر می‌دارید و از خدا کمک می‌خواهید، اما خدا نه فقط مشکلات شما را برطرف نمی‌کند، بلکه هر روز مشکلات جدیدی بر سر راهتان قرار می‌دهد، پس آنتی‌تز خداوند یعنی شیطان، می‌تواند پناهگاه شما واقع شود!.

 

 


«آنتوان لاوی» نویسنده انجیل شیطانی و «مرلین منسون»

در استدلال بالا آن‌چه بیش از همه، نیاز به بازخوانی و اصلاح دارد، «مفهوم دعا» است. روشن که بسیاری از مشکلات روانی و روحی بشر مدرن، ریشه در بنیان‌های تمدن غربی دارد، انتظار از خدا و دست روی دست گذاشتن و اکتفا به چند جمله به نام دعا برای حل مشکلات، عملی کودکانه است که هیچ قرابتی با مفهوم متعالی دعا ندارد.

خداوند هیچ‌گاه وعده نداده است که تمام درخواست‌هایی که انسان‌ها دارند ـ از هر نوع و شکلی که باشد ـ همه را فوراً عملی سازد، چنین برداشتی از دعا، با نگاه اومانیستی سازگار است نه با نگرش دینی و وحیانی، در بینش اومانیستی، همه چیز باید خود را در خدمت خوشی و راحتی آدمی قرار دهد و حتی خدا هم باید سهمی در این مسیر به‌ عهده بگیرد و  در اجرای فرمان انسان ـ که نامش را دعا می‌گذارند ـ کوتاهی نکند؛ اگر او در اجرای خواهش‌های انسان تأخیر کند، پس صلاحیت ورود به زندگی انسان را ندارد!.

در نگرش دینی و وحیانی، آدمی از آن‌ جا که مأموریتی الهی به او واگذار شده، لازم است با مدد گرفتن از اختیار و اراده خویش،  نیروهای خود را به‌ منظور تعالی معنوی خود و تکامل اجتماع به کار گیرد و صدالبته در آن صورت خداوند هم امکانات خویش را برای تحقّق چنین هدفی بسیج می‌کند، چنین فردی از آن‌ جا که هم غایتی الهی را اختیار نموده و هم استعدادها و امکانات را به خدمت گرفته است، باید برای تسریع در پیمودن راه از خداوند استمداد کند و دعا در چنین فرایندی معنا خواهد یافت.

موسیقی متال از عصیانگری تا رسیدن به مرز جنون/ متال و راک ابزاری برای انتقال مفاهیم شیطانی

 *از روش‌های تبلیغی شیطان پرستان استفاده ابزاری از موسیقی است، جایگاه و نقش موسیقی «متال» و «راک» در گسترش شیطان‌پرستی را چگونه می‌بینید؟

تاکنون موسیقی متال و زیر شاخه‌های این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی کرده است، «سبک متال» به علت ظرفیت بالا، هم‌خوانی و سنخیت زیادی که با سنت‌ها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقال مفاهیم شیطانی و رضایت‌بخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد، بعضی از گروه‏های موسیقی هر چند به ظاهر شیطان‏پرست شناخته نشده‏اند، اما از نظر ایجاد بسترهای اجتماعی برای رشد و گسترش شیطان‏پرستی نقش برجسته‏ای داشته‏اند.

 

 


 

گروه «سکس پیستولز» که در زمان خود هیچ گروه «پانک راکی» به اندازه آن طرفدار نداشته ‏است، در یک تور 15 روزه در آمریکا یکی از نوازندگان خود را از دست‏داد، «سیدویشس» به ‏ناگاه در پشت صحنه کنسرت همسر خود را کشت و در شب بعد نیز اقدام به کشتن خود کرد، هواداران این گروه این موضوع را فاجعه مقدس خواندند، چنین انحطاط و کج‏روی‏هایی باعث شد که مرام شیطان‏پرستی، صحت ادعاهای خود مبنی بر مطلوب بودن اعمال جنون‏آمیز و سیاه‏نمایی از وضعیت موجود را به صورت مقبول‏تری تبلیغ کنند.

 

 


از نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاینفک درون‏مایه ترانه‌های شیطانی است؛ یعنی مضامینی که حول محورهای  بی‌پروایی جنسی، القای ترس در ذهن و جان دیگران و ضدیت با آموزه‌های وحیانی و الهی می‌چرخد.

پاره‌ای از گروه‌های موسیقی مشهور، با شیطان‌پرستی ارتباطی ناگسستنی دارند؛ به‌گونه‌ای که بعضی از سران این گروه‌ها به دلایلی، نظیر جنون جنسی ، تجاوز به عنف، کتک کاری و افراط در مشروب‌خواری مدتی را پشت میله‌های زندان گذرانده‌اند.

وجود موسیقی متال در کشور!/ اعتقاد به قدرت شگرف شیطان در اشعار موسیقی متال

«مرلین منسون» ـ  که نام حقیقی‌اش، Brian Hugh Warner  است ـ موسیقی‌دان و رهبر گروه Marilyn Manson  می‌باشد، وی تا کنون در قالب اشعار شیطانی؛ خشن و ضد دین در رواج شیطان گرایی نقش مؤثری داشته است، در مورد وی مشهور است هنگام اجرای کنسرت با پاره کردن انجیل و پرت‏کردن آن به میان جمعیت، با صدای خشک و خشن فریاد می‌زد: «این است خدای شما»، اعتقاد به بی‌اعتقادی و پوچی، دعوت به پوچ‌گرایی و مضامین ضد مسیح پیام کلیپ‌های منسون است.

 

 

«مرلین منسون»

ترانه‌های «گروه منووار» ـ که در زمان اصلاحات در ایران ترجمه، چاپ و منتشر شد ـ چنان به مضامین خشن پرداخته که ترویج و نشر آلبوم‏های آن در بسیاری از کشورها ممنوع شده است، درون‌مایه اشعار این گروه، اباحی‌گری، هنجارشکنی، قانون‌گریزی، تعرض به سنت‏ها، وهن مذهب و مقدسات است، سوغات این گروه ممنوعه که به ‌صراحت داعیه «شیطان‌پرستی» دارند، آثار مخرب روانی و آسیب‌های متعدد اجتماعی برای جوانان بوده است.

بسیاری از ایده‌های صهیونیست‌های مسیحی ـ که وجه مشترک آن‏ها با شیطان‏پرستان، اعتقاد به قدرت و نیروهای شگرف شیطان است ـ در اشعار سران «متال» به روشنی به چشم می خورد و عقیده به قدرت بی‌نظیر شیطان در آخرالزمان و عجز خدا در اداره هستی در آن موج می‌زند.

 

 


در صحیفه «حزقیال نبی» در مورد آخرالزمان و آرماگدون آمده است: «باران‌های سیل آسا و تگرگ‌های سخت‌آتش، تکان‌های سختی در زمین پدید خواهد آورد که کوه‌ها سرنگون و زمین منهدم خواهد شد.»

مکان وقوع این جنگ در صحرای «مگید» در شمال اسرائیل و کرانه غربی رود اردن است که به پیش‌بینی صهیونیست‌های مسیحی این جنگ میان نیروهای خیر (یهودیان) و نیروهای شر (مسلمانان) رخ می‌دهد و به همه دنیا کشیده می‌شود.

شاعر مشهور «متال»، «اریک آدامز» در آلبوم «سلاطین فلزی» آورده است:

زمین با آتش در آمیخته می‌شود

در جنگ آرماگدون ابتدا ترومپت‌ها به صدا در می‌آیند

و سپس تگرگ، آتش و خون بر تخت سلطنت شیطان فرو می‌ریزد

موی او همانند جامه‌ای که حقیقت را پنهان می‌کند سفید است و چشمانش همانند آذرخش می‌درخشد

 

 


در ترانه‌های «بلک سبث»، ایده‌های «آنتوان لاوی» در باب سیطره شیطان بر جهان و انفعال خدا، به ‌صورت واضح و صریح انعکاس یافته است؛ چنان‌که انکار معاد و رستاخیز و به سخره‏ گرفتن جهان پس از مرگ ـ که در نوشته‌های «لاوی» مورد تأکید فراوان قرار گرفته ـ در این شعر منعکس است:

….چه معبودی است این که می‌ایستد و گریه‌های مردمش را گوش می‌دهد و کاری نمی‌کند؟

کدام دست به اعتراض بلند خواهد شد، در حالی که مُردن مردم را می‌بیند؟

این چه‌گونه زندگی است؟ چه آینده‌ای در انتظارمان است؟

آه، آه، این نتیجه اشتباهاتمان است

 

 


و یا

… دنیای فانی کم‌کم ما را نابود می‌کند؛

فکر نمی‌کنم هیچ خدایی اکنون بتواند رستگارمان سازد؛

رستاخیز همین‌جاست؛

فردایی وجود نخواهد داشت؛

ای عیسی! پرسش‌های ما،

گویی هیچ‌گاه شنیده نشده‌اند.

… آیا به راستی بهشت و دوزخی وجود دارد؟

به من بگو که آیا آن بالا خدایی وجود ندارد؟!…

یا در مجموعۀ «قوم محزون» چنین آمده است:

… ایستاده‌ام این‌جا و تمام ایمانم را از دست داده‌ام؛

زندگی دوباره ممکن است دروغ باشد!

اما زندگی کنونی‌ام نیز ارزش درد کشیدن ندارد …

 



قبل و بعد از آرایش «مرلین منسون»

عبارات بالا دقیقاً مضمون بندهایی از کتاب «انجیل شیطانی» لاوی است که به نظم درآمده است، این در حالی است که مروّجان و مترجمان ترانه‌های این گروه در کشور، سعی می‌کنند محتوای این اشعار را «ضدجنگ» معرفی کنند که بتوانند آن را با ارزش‌های دینی و فرهنگ بومی سازگار نشان دهند.

 

 


 «دیو ماستین»‌ که در اعتراض به انجام حرکات وحشیانه «متالیکا» بر روی سن در هنگام اجرای کنسرت، از اعضای گروه جدا شد و گروه «مگادث» را شکل داد، در مصاحبه‌ای با اظهار تنفّر شدید از «متالیکا» می‌گوید: «… من در کثافت غوطه می‌خوردم، وقتی «جیمز هتفیلد» سر خفاش زنده را با دندان جدا می کرد و خونش را می‌مکید، می‌خواستم همان‌جا روی سن بالا بیاورم …»
منبع : فرز دات آی آر


موضوعات مرتبط: موضوعات دیگر ، جذابیت شیطان پرستی برای جوانان ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 مهر 1393برچسب:, | 21:24 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

به گزارش مشرق به نقل از فارس، آيت‌الله محمدصادق نجمي در سال 1315 در روستاي هريس از توابع شبستر متولد و در سال 1332 وارد حوزه علميه قم شد. وي مدت 28 سال علوم متداول در حوزه علميه را نزد اساتيد و مراجع بزرگي مانند آيات عظام محقق داماد، حاج شيخ مرتضي حائري و گلپايگاني فرا گرفت.

يکي از مسائل مسلم و قطعي در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) اين است که قبر شريف آن حضرت، مخفي مانده و تا به حال، به طور مشخص و دقيق، قبري به آن حضرت نسبت داده نشده است.

از طرفي، مدفن و محلي که ممکن است پيکر پاک ايشان در آن جايگاه دفن شده باشد، و نيز علت مخفي بودن قبر شريف، و علت تلاش وهابيت براي قطعي نشان دادن قبر آن حضرت، محل گفت‌وگو و نظر بوده و نيازمند بحث و دقت فراوان است.

از همين رو، گفت‌وگويي با آيت‌الله محمد صادق نجمي انجام داده‌ايم که مشروح آن در پي مي‌آيد.

* علت مخفي بودن قبر حضرت فاطمه زهرا (س) چيست؟

ـ حداقل دو علت براي آن مي‌توان بيان کرد: يکي از علل مخفي بودن قبر بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها، عداوت و دشمني حکام با اهل بيت (ع) بوده است. شما ببينيد در سال 236 هجري متوکل دستور داد قبر امام حسين (ع) محو و با خاک يکسان شود. قبل از آن هم در قرن اول هجري به دستور بني‌اميه، خانه حضرت فاطمه زهرا (س) تخريب شد.
علت ديگر مخفي بودن قبر ايشان، وصيت و تاکيد حضرت فاطمه زهرا (س) بر آن، بوده است مبني بر اينکه پيکر پاکش شبانه دفن و قبر مطهرش پنهان و مخفي شود.
به هر حال اين وصيت و اين نوع تدفين موجب شده که قبر آن حضرت مخفي و اقوال و آراي مختلف در ميان محدثان و مورخان در مورد محل دفن وي پديد آيد.

* چند احتمال درباره محل دفن ايشان وجود دارد؟

ـ عده‌اي مي گويند قبر حضرت فاطمه (س) در بقيع واقع شده، عده‌اي ديگر بر اين عقيده‌اند که در داخل خانه‌اش قرار گرفته و بعضي ديگر احتمال مي‌دهند در مسجد رسول خدا (ص) و در ميان بيت و منبر آن حضرت باشد.

* آيا روايتي داريم که محل دفن حضرت فاطمه زهرا (س) را مشخص کرده باشد؟

ـ بله، روايات مسند و مورد اعتمادي از شش امام معصوم درباره محل دفن حضرت زهرا (س) در منابع شيعه نقل شده است. اين روايات نشانگر آن است که حضرت، داخل خانه خود که در کنار مسجد و در جوار خانه رسول خدا (ص) قرار داشت دفن شده است.

* جالب است که از شش امام در اين مورد روايت داريم!

ـ بله، در اين روايات دو نکته قابل توجه است: يکي اينکه شايد کمتر حادثه‌اي وجود داشته باشد که درباره آن از شش امام معصوم بالاتفاق روايت نقل شده باشد. نکته دوم اين است که متن اين روايات، دفن شدن آن حضرت در بقيع را با صراحت نفي مي‌کند.

* ممکن است نمونه‌اي از اين روايات را نقل بفرماييد؟

ـ در يکي از آن روايات، مرحوم شيخ صدوق از ابي‌نصر بزنطي نقل مي‌کند که از امام علي‌بن موسي الرضا (ع) از محل قبر حضرت فاطمه (ع)سوال نمودم، حضرت فرمود: «دفنت في بيتها فلما زادت بنو اميه في مسجد صارت في مسجد فاطمه زهرا (س)» يعني امام رضا جواب داد: حضرت در داخل خانه‌اش دفن شده و بعد که بني‌اميه خواستند مسجد را توسعه دهند خانه را تخريب کردند و قبر حضرت در مسجد، قرار گرفت.
اين روايت را مرحوم کليني، ابن شهرآشوب و علامه مجلسي نيز نقل کرده‌اند.
روايت ديگري را هم عرض کنم؛ سيد‌بن طاووس در کتاب «المسائل واجوبتها من الائمه» نقل مي‌کند: محمد همداني مي‌گويد: به آن حضرت نوشتم: اگر صلاح مي‌دانيد مرا از محل دفن مادرتان فاطمه زهرا (س) آگاه سازيد که آيا در مدينه است يا همانگونه که مردم مي‌گويند در بقيع قرار دارد؟ آن حضرت در جواب نوشت: «هي مع جدي صلوات الله عليه» يعني حضرت زهرا (س) در جوار جدم رسول الله (ص) دفن شده است.

* نظر علماي معروف شيعه در اين باره چيست؟

ـ مرحوم شيخ صدوق پس از نقل اختلاف در محل دفن آن حضرت مي‌گويد عده‌اي از محدثين رواياتي را نقل کرده‌اند که دلالت دارد بر اينکه آن حضرت داخل خانه‌اش به خاک سپرده شده است، سپس مي گويد: «و هذا هو الصحيح عندي» يعني به نظر من هم اين قول صحيح است.
شيخ طوسي هم اين نظر را دارد. وي مي‌گويد بهترين قول‌ها اين است که حضرت زهرا (س) داخل خانه‌اش يا در روضه دفن شده است.
مرحوم طبرسي نيز معتقد است که قول کساني که مي‌گويند مدفن حضرت، در بقيع است، قول بعيدي است و دو قول ديگر که داخل خانه‌اش و يا در روضه دفن شده است صحيح به نظر مي‌رسد.
علامه مجلسي هم مي‌فرمايد: همانگونه که در کتاب مزار بيان کرده‌ايم، اصح اقوال اين است که آن حضرت داخل خانه‌اش دفن شده است.
همچنين علامه حسن زاده آملي، که خود از صاحبدلان است، مي نويسد: بعضي از صاحبدلان به طريق خاصي از علم جفر، سؤال طرح کرده‌اند که «يا عليم، قبر فاطمه زهرا (س) در کجاي مدينه است؟» جواب گرفته‌اند که: «جاي قبر، خانه شفيع جميع امت است.»

* آيا حضرت‌عالي، همين نظر را داريد؟

بله، يک خاطره‌اي از شيخ محمد علي عمري (ره) رهبر شيعيان حجاز که اخيراً از دنيا رفت برايتان بگويم. در ماه رمضان سال 1326 قمري در مدينه منوره با ايشان ملاقات داشتم، ضمن مطالب سودمند درباره قبر شريف حضرت زهرا فرمودند: قبر آن حضرت مسلماً داخل بيت خودش است و زماني که ما کودک بوديم، قبر آن حضرت مشخص بود و ارتفاع آن به يک متر مي‌رسيد، ايشان اشاره کرد به عصايي که در دست من بود و گفت: تقريبا به ارتفاع عصاي شما بود.

* آيا شواهد و قرائن ديگري مبني بر دفن شدن حضرت فاطمه زهرا (س) در خانه خود وجود دارد؟

ـ ترديدي نيست که دفن شدن در کنار قبر پيامبر اکرم (ص) براي هر مسلماني بزرگترين افتخار دنيوي و عالي ترين مقام معنوي است. شما ببينيد طبق همين اصل، سران سقيفه با بهره‌گيري از شرايط موجود و بدون اذن، توانستند کنار حضرت رسول (ص) دفن شوند.
باز بر همين اصل بود که امام مجتبي (ع) وصيت کرد که در صورت امکان در کنار تربت جد بزرگوارش رسول اکرم (ص) دفن شود ولي با اجبار و اکراه مانع شدند.
در مورد حضرت زهرا (س) افزون بر آنچه گفته شد، وجود ارتباط خاص معنوي و روحاني متقابل و عاطفه و محبت غير قابل وصف بين رسول خدا (ص) و ايشان، و با توجه به اينکه هيچ مانعي از دفن شدن آن حضرت در داخل خانه‌اش متصور نيست، چگونه مي‌توان قبول کرد که حضرت فاطمه (س) راضي شود در جايي غير از خانه خودش و غير از جوار پدر بزرگوارش دفن شود؟!

* نظر علماي اهل تسنن در باره مدفن حضرت زهرا (س)چيست؟

علماي اهل سنت در باره مدفن حضرت زهرا (س) سه قول آورده‌اند: يکي داخل بيت خود ايشان. اين قول را ابن‌شيبه از قديمي‌ترين مورخان آورده است و مدينه‌شناس مشهور يعني عبدالعزيز نقل مي‌کند که وي مي‌گفت: حضرت فاطمه (س) داخل خانه‌اش دفن شده است.
قول ديگر آنها اين است که حضرت، در بقيع دفن شده است البته در تعيين محل دقيق آن اختلاف نظر دارند.
قول سوم آنها اين است که داخل حرم ائمه بقيع دفن شده است. اين قول را مي‌توان قول مشهور ميان علماي اهل سنت دانست. دليل طرفداران اين قول وصيت امام حسن مجتبي (ع) است که فرمود: «ادفنوني عند قبر امي فاطمه» مرا کنار قبر مادرم فاطمه (س) به خاک بسپاريد.

* مراد اين روايت چيست؟

در عين اينکه اصل وصيت امام مجتبي (ع) از نظر تاريخي مورد تاييد است اما منظور امام حسن مجتبي (ع) از جمله «امي فاطمه» مادر بزرگوارش «فاطمه بنت اسد» است نه مادرش حضرت زهرا (س) چون اطلاق کلمه «ام» به مادر بزرگ، يک اطلاق شايع و گسترده است.
شاهدش اينکه ابن‌حبان از بزرگترين محدثان و علماي اهل سنت در قرن چهارم در مورد قبر امام مجتبي (ع) مي‌نويسد: حسن بن علي (ع) در کنار قبر مادر بزرگش فاطمه بنت اسد، دفن شده است.

* عده‌اي معتقدند حضرت فاطمه زهرا (س) در محل «روضه» دفن شده است، نظرتان چيست؟

ـ‌ مي‌گويند روضه آن بخش از مسجد النبي است که ميان منبر و خانه پيامبر قرار گرفته است.
اصطلاح روضه و نامگذاري آن مکان مقدس به اين اسم، برگرفته از گفتار رسول خداست که فرمود: «ما بين بيتي و منبري روضة من رياض الجنة» يعني بين خانه و منبرم، باغي از باغ‌هاي بهشت است.

محدوده روضه نزد شيعه با محدوده روضه در نظر اهل سنت متفاوت است.

به نظر ما، روضه از ديوار محراب مسجد النبي (ص) در جنوب ـ که امروزه با نرده‌هاي فلزي مشخص است ـ آغاز و در شمال به چهارمين ستون منتهي مي‌شود. يعني يک ستون بيشتر از آنچه اهل سنت مي‌گويند و حد دوم آن در شرق داخل بيت پيامبر (ص) و بيت فاطمه زهرا (س) است و در سمت غرب محاذي منبر شريف است.

اما پاسخ شما در مورد احتمال دفن ايشان در روضه، اين است که ما بايد ببينيم منظور از روضه چيست؟ اگر مرادتان محدوده‌اي است که شيعه معتقد است و بيت حضرت زهرا را نيز شامل مي‌شود؟ بايد عرض کنم مساله دفن شدن آن بزرگوار در روضه (به اين معنا) در واقع مکمل رواياتي خواهد بود که با صراحت دلالت دارند بر اينکه پيکر آن بانو در داخل بيت خويش به خاک سپرده شده است. زيرا از نظر شيعه، روضه داراي مفهوم وسيعتر بوده و شامل بيت پيامبر و حضرت فاطمه (س) نيز مي‌شود.

اما اگر مراد از روضه تنها فاصله بيت و منبر باشد علاوه بر اينکه دليلي بر مدفون بودن حضرت زهرا سلام الله عليها در آنجا وجود ندارد، اگر پيکر حضرت زهرا (س) در روضه (به اين معنا) دفن شده باشد، اشکال فقهي نيز بر آن متوجه آن خواهد شد چرا که از نظر شرع، دفن شدن جنازه ـ متعلق به هر کسي که باشد ـ در مسجد و محلي که براي عبادت مسلمانان وقف شده است مجوز شرعي ندارد و لااقل مکروه است، و ائمه هدي (ع) بيشتر از هر کس، احکام الهي را مراعات مي‌کردند. طبق اين تحليل، چگونه جسد مطهر حضرت زهرا (س) در روضه، که حساس‌ترين جاي مسجد پيامبر (ص) است، دفن شده است؟ و اگر چنين امري جايز بود، پيکر پاک رسول خدا (ص) بر اين کار، اولي و سزاوارتر بود.

* پس جمع‌بندي بحث اين شد که حضرت زهرا داخل خانه خود، مدفون است و احتمالات ديگر بسيار بسيار ضعيف است؟

ـ بله از مجموع ادله و شواهد به دست مي‌آيد که قبر مطهر حضرت زهرا (س) در بيت خود و در کنار مسجد رسول خدا (ص) است.

* اگر حضرت زهرا (س) در خانه خود مدفون است پس جريان تشييع جنازه، تابوت و .... چگونه توجيه مي‌شود؟ چون به هر حال تابوتي براي حضرت ساختند و ايشان را مخفيانه تشييع کردند.

ـ حضرت، دو خانه داشته‌اند. خانه اول کنار مسجد پيامبر بود و خانه دوم نزديک بقيع بود. حوادث مهم تاريخي هم بيشتر در خانه دوم اتفاق افتاده است که از جمله يورش به خانه حضرت زهرا (س) و آتش زدن آن، دوران نقاهت ايشان، ملاقات‌ها و حوادثي که در ايام نقاهت حضرت زهرا (س) اتفاق افتاده در خانه دوم بوده است. لذا مراسم تجهيز و تشييع آن بانوي مکرمه، مربوط به منزل دوم بوده و از آنجا به سمت منزل اول تشييع شده و در منزل اول کنار مسجد دفن شده است.

* پس با اين بيان، اشکالي که برخي وارد کرده‌اند (چگونه خانه حضرت زهرا (س) را سوزاندند در حالي که منزل ايشان، کنار مسجدالنبي بود و سقف مسجد و قبر رسول خدا (ص) از شاخه هاي قابل اشتعال بود، لذا اگر آن خانه را مي‌سوزاندند همه مسجد آتش مي‌گرفت) حل مي شود‌؟

ـ بله، اين حادثه در بيت دوم اميرالمؤمنين (ع) اتفاق افتاده نه بيت اول که کنار مسجد بود و اينطور اشکال‌ها براي از بين بردن حوادث مهم آن زمان است.

* عده‌اي معتقدند که؛ وهابي‌ها مي‌خواهند قبر حضرت را مشخص جلوه دهند و اصرار دارند که حضرت زهرا (س) در بقيع، دفن شده و لذا قبر فاطمه بنت اسد را قبر حضرت زهرا معرفي مي‌کنند. نظرتان چيست؟

ـ تحريف اين واقعيت و اصرار و تلاش نويسندگان آنها، در طول تاريخ وجود داشته است. حکومت‌ها در طول تاريخ با معرفي قبر حضرت زهرا (س) در داخل حرم ائمه بقيع، مي‌خواستند فشار عقيدتي و سياسي را از خود دور کنند. همه اينها در راستاي سر پوش گذاشتن به ايراد و انتقادي است که در طول تاريخ از سوي پيروان مکتب اهل بيت (ع) به خط فکري مخالفان اهل بيت (ع) از لحاظ مخفي بودن قبر يگانه يادگار رسول خدا (ص) مطرح شده است.

به همين جهت، حکومت‌ها مجبور بودند به هر عنواني که شده قبري براي فاطمه دختر رسول خدا (ص) معرفي کنند، لذا در طول تاريخ و حتي در دوران حکومت سعودي‌ها کتيبه‌هايي در حرم ائمه بقيع، مبني بر واقع شدن قبر فاطمه زهرا (س) در اين محل، نصب شد و در اين راستا براي فاطمه بنت اسد مدفن‌هايي غير از اين مدفن اصلي معرفي کردند.

همه اين تلاش‌ها به خاطر اين است که سوال بزرگ تاريخ را از بين ببرند که چه شرايطي اتفاق افتاد که قبر فاطمه زهرا (س) دختر پيامبر اکرم (ص) مخفي ماند. و اين هشداري جدي براي حقيقت‌طلبان است!

* علت اينکه امامان بعدها محل دفن را فرموده اند چه بوده است؟ ‌آيا منافاتي با مخفي ماندن ندارد؟

ـ خير، اوايل بايد مخفي مي‌ماند، چون اوضاع و شرايط بسيار بد بود اما بعدها اين شرايط حساس و سخت از بين رفت لذا اظهار کردند که در خانه خود مدفون شده است. سؤال تاريخي همچنان نيز باقي است که چرا و به چه علت در آن زمان قبر شريف ايشان مخفي ماند‌؟!
اين مطلب درباره قبر شريف حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام نيز هست، قبر ايشان نيز بعدها معلوم شد.


موضوعات مرتبط: موضوعات دیگر ، احتمالاتی درباره ی محل دفن حضرت زهرا ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 مهر 1393برچسب:, | 16:17 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

يکي از سؤالاتي که اين روزها درباره بقيع مطرح است اين است که:

چرا ائمه در بقيع دفن شدند؟
اگر به عقيده وهابيت ميت بعد از وفات با خاک يکسان است و هيچ شرافتي ندارد پس چرا ابوبکر و عمر در کنار قبر پيامبر دفند؟

ابتدا يک نکته:
در اين مجال صحبتي از انواع تبرک در زمان حيات پيامبر نمي‌کنيم، تبرکاتي از قبيل:
1- نوزادان را تبرکا خدمت پيامبر مي‌آوردند.
2- تبرک به موي و ناخن حضرت، خصوصا زماني که براي خروج از احرام مو و ناخن را مي‌چيدند.
3- تبرک به عرق حضرت.
4- تبرک به آب وضو که در اين وادي روايات فراوان‌تري به چشم مي‌خورد.
5- و...

بلکه در اين مجال تبرک بعد از وفات ايشان را بررسي ميکنيم:
بخاري (محمد بن اسماعيل بخاري از مؤلفين به نام و معتبر اهل سنت کتابي دارد به نام صحيح بخاري که نزد اهل سنت معتبرترين کتاب بعد از قرآن است) در جلد چهارم کتابش بابي دارد به نام:

باب ما ذكر من درع النبي صلى الله عليه وسلم وعصاه وسيفه وقدحه وخاتمه وما استعمل الخلفاء بعده من ذلك مما لم يذكر قسمته ومن شعره ونعله وآنيته مما تبرك أصحابه وغيرهم بعد وفاته (يعني: باب رواياتي که از سپر و عصا و شمشير و کاسه و انگشتر پيامبر و هرآنچه که خلفاء بعد از وفات ايشان آنها را به عنوان تبرک مورد استفاده قرار مي‌دادند)

در اين باب روايات فراواني ذکر مي‌کند، حال سؤال اينجاست:
وقتي انگشتر و کفش و آينه و عصاي حضرت (که فقط مدتي همراه ايشان بوده) بعنوان تبرک مورد استفاده قرار گيرد قطعا جسم مطهر ايشان منشأ برکت بيشتري خواهد بود، در واقع خدا چنين خاصيتي را براي بعضي قرار داده است، همان خدائي که مي‌توانست خودش مستقيما چشم يعقوب را شفا دهد ولي آن شفا را با پيراهن يوسف همراه کرد، وقتي پيراهني که چند صباحي تن يوسف بوده داراي چنين برکتي شده، خود آن بزرگوار قطعا منشأ خيرات و برکاتي فراواني بوده و خواهد بود.

به هر حال در تبرک به قبر و جسد پيامبر همين بس که ابابکر و عمر اصرار داشتند که کنار پيامبر دفن شوند و آن را براي خود فضيلتي شمرده و تابعين آنان نيز به آن افتخار کرده و مي‌کنند و خواهد کرد.


موضوعات مرتبط: موضوعات دیگر ، چرا ائمه در بقیع دفن هستند و ابوبکرو عمر در جوار پیامبر؟ ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 مهر 1393برچسب:, | 16:10 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

علت اینکه ضریح حرم امام حسین (علیه السلام) 6 گوشه دارد چیست؟

کشف راز شش گوشه بودن ضریح امام حسین (ع)

 

علت شش گوشه بودن ضریح حرم امام حسین (ع)

 

برخلاف ضریح و مرقد امامان دیگر، ضریح مرقد مطهر سید الشهدا (ع) شش گوشه ساخته شده است.

 

در این باره روایت های گوناگونی وجود دارد. اما مجموع این روایت ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می رسد، آن چیزی است که شیخ مفید (ره) در کتاب «الارشادات» آورده است. او در بخشی از این کتاب نام 17 نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و  نوشته است:

 

«آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین (علی اکبر) از جمله آنان است.

 

 

 

.

 

برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین (علیه السّلام) نزدیک‌ترین محل است.»

 

در بعضی از روایات دیگر از جمله کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد قمی هم آمده است: «امام سجاد (ع) با قدرت امامت و ولایت به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین (ع) از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛

 

این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند. پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس (علیه السّلام) رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد. سپس به بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام حسین (ع) فرزندش علی اکبر (ع) است؛ امام صادق (ع) در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین (ع) را غریبانه کشتند، بر او می‌گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می‌سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.
.
بنابراین به نظر می رسد گوشه های اضافی ضریح مطهر امام حسین (ع) محل دفن پسر بزرگ ایشان یعنی حضرت علی اکبر (ع) باشد و محل دفن نوزاد شش ماهه ابا عبدالله الحسین (ع) یعنی علی اصغر (ع) نیز روی سینه پیکر مطهر امام حسین (ع) باشد.

 


موضوعات مرتبط: موضوعات دیگر ، راز شش گوشه بودن ضریح امام حسین ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 مهر 1393برچسب:, | 15:54 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

 

برای کسی که خدا را قبول ندارد چه دلیلی بیاوریم؟

 

حرم امام رضا (ع)

 

حضرت رضا علیه‌السلام در میان دوستان خود بودند که یکی از منکران وجود خداوند تبارک و تعالی از را راه رسید.

امام به او فرمود: ‌اگر حق با شما باشد، و خدایی در کار نباشد، ما و شما برابریم، و نماز و روزه و زکات و ایمان ما، به ما زیان نخواهد رسانید. اما اگر حق با ما باشد، در این صورت ما رستگاریم و شما زیان‌کار و در هلاکت خواهید بود.

مرد منکر گفت: به من بفهمان که خدا چگونه است و در کجاست؟‌

امام رضا علیه‌السلام فرمود: وای بر تو! این راهی که می‌روی غلط است. خدا «چگونگی»‌را «چگونه»‌کرد؛ بی‌آنکه او به «چگونگی» ‌توصیف شود و او مکان را مکان کرد بی‌آنکه خود دارای مکان باشد؛ بنابراین ذات پاک خدا با چگونگی و مکان شناخته نمی‌شود و با هیچ‌یک از نیروهای حس درک نمی‌شود و به هیچ‌چیزی تشبیه نمی‌گردد.

مرد گفت: اگر خدا با هیچ‌یک از نیروهای حس درک نمی‌شود، بنابراین او چیزی نیست.

امام رضا علیه‌السلام فرمود: وای بر تو! ‌چون نیروهای حسی تو از درک او عاجز هستند، او را انکار کردی؟ ولی ما در عین آنکه نیروهای حسی ما از درک ذات او عاجز است، به او ایمان داریم و یقین داریم که او پروردگار ماست و به هیچ‌چیزی شباهت ندارد.

مرد گفت: به من بگو خدا از چه زمانی بوده است؟‌

امام رضا علیه‌السلام فرمود: به من خبر بده که خدا از چه زمانی نبوده است، تا من به تو خبر دهم که در چه زمانی بوده است.

منکر گفت: دلیل بر وجود خدا چیست؟

امام رضا علیه‌السلام فرمود: من وقتی که به پیکر خود می‌نگرم، نمی‌توانم در طول و عرض آن چیزی بکاهم یا بیفزایم، زیانها و بدیهایش را از آن دور سازم و سودش را به آن برسانم؛ از همین موضوع تعیین کردم که این ساختمان دارای سازنده‌ای است؛ ازاین‌رو به وجود صانع و سازنده اعتراف کردم؛ افزون بر آن، گردش سیارات، پیدایش ابرها، وزیدن بادها و سیر خورشید، ماه و ستارگان و نشانه‌های شگفت‌انگیز و آشکار دیگر را که دیدم، دریافتم که این گردنده‌ها گرداننده دارد و این موجودات دارای سازنده و پردازنده است.

و اینجا دیگر مرد حرفی برای گفتن نداشت!


موضوعات مرتبط: موضوعات دیگر ، برای کسی که خدا را قبول ندارد چه دلیلی بیاوریم؟ ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, | 18:53 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

 بسم‏ اللّه‏ الرّحمن ‏الرّحيم

حضرت آيت الله سيد "علي خامنه اى " رهبر انقلاب اسلامي ، در جمع دهها هزار نفر از زائران و مجاوران بارگاه ملکوتي حضرت امام رضا(ع ) (امام هشتم شيعيان ) هدف نظام اسلامي براى ايجاد حيات طيبه و تامين رفاه مادى در کنار عدالت ، معنويت و اخلاق را تبيين کردند.

مقام رهبرى ، کليد رسيدن به حيات طيبه را ايمان و عمل صالح مسوولان و تقيد آنان به رفتار ديني دانستند و تصريح کردند لازمه حرکت قدم به قدم نظام اسلامي بسوى حيات طيبه ، پاسخگويي مسوولان و ارائه کارنامه خود به منظوراصلاح امور است .

ايشان افزودند : بر همين اساس قواى سه گانه و همه دستگاه هاى مهم و تاثير-گذار ضمن بيان عملکرد خود براى مردم به عنوان سهامداران نظام اسلامي ، بايد بدون استثناء خود را مشمول قاعده کلي نقد منصفانه ، اصلاح و پاسخگويي بدانند.

مقام رهبرى بابيان نقش مردم در قانون اساسي به عنوان تصميم گيران اصلي در قبال کارنامه دستگاه ها و مديران ، اين ويژگي را کمک کننده به اصلاح نظام و حرکت به سوى هدف والاى ايجاد حيات طيبه برشمردند و افزودند : براى رسيدن به اين قله رفيع ، بايد ايمان و عمل صالح به صورت واقعي در رفتار مسوولان تجلي يابد و آنان در جهت "گسترش عدالت در جامعه "، "خدمت به مردم "، "آلوده نشدن به خواسته هاى حقيراهل دنيا"،" اجتناب از تبعيض ، تضييع بيت المال و حقوق مردم " و همچنين " سوءاستفاده نکردن از وجاهت و امکان شغلي و مديريتي خود" تلاش نمايند.

ايشان از مجموعه اين ويژگيها در مسوولان نظام اسلامي بعنوان رفتار ديني ياد و خاطرنشان کردند، البته بدون بکارگيرى عقل، علم ، تخصص و تجربه و همه ظرفيت دستگاه و سازمان تحت مديريت ، رفتار ديني بطور کامل تحقق نمي يابد.

مقام رهبرى با تاکيد براينکه درصورت تقيد مسوولان به رفتار ديني ، نظام اسلامي با تجربه ?? ساله ، امکان رسيدن به هدف متعالي خود را دارد، خاطر نشان کردند مهمترين شرط براى اصلاح امور و رسيدن به اين هدف ، ارائه کارنامه جزءبه جزء دستگاههاى مختلف از جانب مسوولان آنها به مردم است که در صورت انجام اين کار، هم حقايق خوشحالکننده و درخشان و هم نقاط منفي دستگاهها براى مردم مشخص خواهد شد.

حضرت آيت ا... خامنه اى ، ازبين بردن عوامل نقاط منفي و تبديل آنها به نقاط مثبت را اصلاحات واقعي و انقلابي دانستند و تاکيد کردند قواى سه گانه و هيچيک از دستگاهها نبايد خود را از انتقاد و نقد منصفانه مصون بدانند و همه دستگاهها بايد خود را در چارچوب اهداف نظام اسلامي اصلاح نمايند.

رهبر انقلاب اسلامي در همين خصوص خاطرنشان کردند دستگاههاى فرهنگي اعم ازمجموعه هاى تحت نظر دولت و همچنين صدا و سيما بايد براى مردم توضيح دهند که به منظور مقابله با تهاجم فرهنگي و بارورکردن فرهنگ انقلابي و اسلامي و عموميت بخشيدن به آن چه اقداماتي انجام داده اند؟

ايشان باتاکيد براينکه دستگاه هاى اقتصادى نيز بايد به مردم بگويند که چه فعاليت هايي براى پرکردن شکاف طبقاتي و مستحکم کردن اقتصاد و آباداني ايران انجام داده اند، افزودند : بخشهاى علمي ايران اعم از دانشگاهها و حوزه ها نيز بايد مشخص نمايند که براى توليد علم ، آزادانديشي علمي و تضارب افکار که مطالبه رهبرى بوده است ، چه اقداماتي انجام گرفته است .

حضرت آيت ا...خامنه اى ، لزوم ارائه گزارش قوه قضائيه به مردم در جهت احقاق حق مظلومان و تبديل قوه قضاييه به پناه واقعي مظلومان را نيز يادآور شدند و خاطرنشان کردند همچنين قوه مقننه بايد فعاليت هاى خود را به منظور تصويبقوانين تسهيلکننده اصلاح حقيقي در ايران و نظارت بر دستگاهها توضيح دهد.

ايشان بابيان محبت ، هوشمندى و احساس مسووليت مردم در انتخابات مجلس هفتم ،افزودند : منتخبان مردم در مجلس هفتم نيز بايد بدانند که مردم با نمايندگان عقد اخوت نبسته اند و آنان از نماينده خود انتظار کار، تلاش ، ابتکار، مشارکت در کارها و لوايح مهم و عمل براساس اهداف اسلامي را دارند.

مقام رهبرى مهمترين وظيفه مردم و مسوولان را هوشمندى ، احساس مسووليت و استفاده از فرصت گرانبهاى ثبات کنوني در کشور دانستند و افزودند : ثبات ايران که پشتوانه اقتدار ملي است به برکت ابراز اقتدار ملت ايران در مراحلمختلف از جمله حضور در راهپيمايي ها و پاى صندوق انتخابات ، بدست آمده و دشمنان تلاش دارند تا اين ثبات را برهم بزنند، زيرا در کشور بي ثبات امکان هيچگونه برنامه ريزى و کار علمي ، اقتصادى و فرهنگي و همچنين حفظ حقوق و عزت ملت وجود نخواهد داشت .

ايشان ، همه را به کنار گذاردن خصومت هاى خانه برانداز و تبديل رقابت هاى منفي به رقابت هاى مثبت توصيه و خاطرنشان کردند امروز دشمنان و مستکبران متوجه شده اند که ملت ايران ملتي است که بهنگام ، وبه وقت نياز، اقتدار ملي خود را به ظهور مي رساند، لذا اين آگاهي و هوشيارى بايد حفظ شود.

حضرت آيت الله خامنه اى باتاکيد براينکه آگاهي و هوشيارى ملت ايران توطئه هاى چندين ساله فرهنگي و سياسي دشمنان را براى ايجاد بي ثباتي و آشوب در کشور نقش برآب کرد،افزودند آمريکاييها و صهيونيستها علاوه براينکه درايران به بن بست رسيده اند، در عراق و فلسطين نيزبا بن بست مواجه شده اند و آمريکايکسال پس ازحمله به عراق اکنون برخلاف تصوراوليه گرفتار مشکلات عديده اى شده و پا در گل مانده است .

رهبرمعظم انقلاب اسلامي بااشاره به اينکه دشمن ممکن است بدليل اين بن بست ها،تصميم هاى ديوانه وار بگيرد، تصريح کردند دشمن بايد بداند هر تصميمي که بر ضد ملت آزاده ايران بگيرد نقش برآب خواهد شد، زيرا ملت ايران بيدار است .


موضوعات مرتبط: موضوعات دیگر ، بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جمع هزاران زائر امام رضا(ع ) در مشهد مقدس ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, | 22:31 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |

 

ضامن آهو!

ضامن آهو!

سيد على‏نقى مير حسينى

مرد، قامت‏بلند و كشيده داشت. چه زيبا و نورانى بود! برلبانش، تبسم نمكينى نقش بسته بود. خطاب به رئيس كاروان گفت:

هر وقت‏خواستيد راه بيفتيد، فلان مرد جيب زن را هم باخودتان ببريد.

مرد جيب زن؟!

بله، مرد جيب زن.

خانه‏اش را بلد نيستم.

نشانت مى‏دهم.

آدرس را كه داد، ناپديد شد. رئيس كاروان هراسان از خواب‏بيدار شد. از خودش پرسيد:

اين چه خوابى بود كه ديدم؟!

خودش پاسخ داد:

اى بابا، ما كجا و امام رضا كجا؟ كى گفته آن مرد سبز پوش‏امام رضاست؟ آدم قحطى بود كه سفارش آن مرد جيب زن را بكنه...;مگه مى‏شه يك آدم جيب زن را با خودتان همراه كنيم؟ اين حرفهاچيه بابا؟

شب بعد، بار ديگر، آن مرد سبزپوش مقابلش سبز شد. به قيافه‏زيبا و نورانى‏اش چشم دوخت. او، تبسم شب قبل را نداشت. با هيبت‏و گرفته به نظر مى‏آمد:

چرا مرد جيب زن را خبر نكردى؟

به پيچ پيچ افتاد. ناگهان مرد سبز پوش نا پديد شد. رئيس‏كاروان از خواب پريد. به اطرافش نگاه كرد. چشمانش سياهى شب راكاويد. از مرد سبز پوش اثرى نبود. ترس خفيفى در تنش ريشه‏دواند. نمازش را كه خواند; راه افتاد:

خانه مرد جيب زن كجاست؟

آدرس را بار ديگر در ذهنش مرور كرد. با سرعت تمام قدم برمى‏داشت. ساعتى بعد، مقابل خانه‏اى بى‏رنگ و روى توقف كرد.

همين جا است؟!

صداى كوبيدن در، در كوچه پيچيد. لحظه بعد، مرد جيب زن زنجيردر را گشود و گفت:

با كى كار دارين؟

با شما!

با من؟!

بله، با شما!

چه كار دارين؟

مى‏خواهيم بريم مشهد.

خوش آمدين!

شما نمى‏رين؟

من؟

بله، شما!

من پولم كجا بود كه مشهد برم؟؟ مدتهاست كه جيبى نزدم.

خرجت‏با من. معطل نكن.

آزارم نده، من و مشهد؟!

كارت نباشه، راه بيفت.

مرد جيب زن كه باورش نمى‏شد، راه افتاد. اتوبوس قديمى بى‏رنگ وروى وسط گاراژ، ايستاده بود. مسافران ديار خراسان، شاد و ذكرگويان بر صندليها چسبيده بودند. همه صندليها پرشده بود. رئيس‏كاروان، به صندوقى كه نزديك در اتوبوس بود اشاره كرد. مرد جيب‏زن روى آن نشست. اتوبوس خودش را تكان داد. صداى «غژ غژ» آن‏در فضا پيچيد. مثل اينكه با راه افتادنش، در و پنجره وصندليهايش با انسان سخن مى‏گفتند.

اتوبوس تن سنگين خود را از شهر بيرون كشيد. كم كم به گردنه‏معروف به «گردنه دزدها» نزديك شد. گردنه خطرناكى بود. كاروانهاى كه از آنجا مى‏گذشتند; مورد دستبرد دزدها قرارمى‏گرفتند. اتوبوس هرچه به گردنه نزديكتر مى‏شد، دعا و ذكر وصلوات مسافران مضطرب، بيشتر مى‏شد.

اتوبوس با ناله‏هاى دردناكش، همچنان پيش مى‏رفت. راهى زياد به‏گردنه نمانده بود. ناگهان صداى ترس آور و متعجب راننده، آه ازدل مسافران كشيد:

مى‏بينيد؟! آنجا! جاده بسته‏اس!

چشمها به گلوگاه گردنه دوخته شد. سنگهاى تلنبار شده وسطجاده، حكايت از حضور دزدها مى‏كرد. آنها مثل هميشه راه رامسدود ساخته بودند. نه راه بازگشت وجود داشت و نه راه فرار. ناله‏هاى اتوبوس همچنان به گوش مى‏رسيد. رنگ از صورت مسافران‏پريده بود. لب‏هايشان خشك و بى‏رمق به نظر مى‏رسيد.

ناگهان، ازفراسوى صخره‏هاى دو سوى جاده، چهار نفر مسلح پريدند بيرون. دوتاى آنها در وسط جاده، مقابل اتوبوس ايستاد شدند. دو نفرخودشان را به اتوبوس نزديك كردند. جز چشمانشان كه به «ويل‏جهنم!» مانند بود; جاى از صورتشان ديده نمى‏شد.

يا ضامن آهو! آقا جون كمك!!

يكى از دزدها به سخن آمد:

هرچه پول دارين بيارين بيرون.

چشمان مسافران گرفتار، به يكديگر دوخته شد. از چهره ونگاههاى آنها، حيرت و نگرانى مى‏باريد. كم‏كم دستها در جيب‏ها درحال رفت و آمد شد. هرچه داشتند با اندوه و اكراه، كف دست‏دزدها گذاشتند.

دزدها، شادمانه از در اتوبوس بيرون شده سنگهاى وسط جاده رابه كنارى غلط دادند. اتوبوس بار ديگر با ناله‏هاى دلخراشش شروع‏كرد به پيش رفتن. اين بار صداى ناله مسافران، صداى دردناك‏اتوبوس راهمراهى مى‏كرد. اتوبوس سرشار از آه و ناله و افسوس شده‏بود:

خدايا چه كار كنيم؟

مرد جيب زن كه از شنيدن آه و افسوس مسافران، دلتنگ شده بود;از جايش برخاست. صورتش را سوى مسافران برگرداند و گفت:

چه شده؟ چه مى‏خواين؟

مگر نديدى؟!

ناراحت نباشين، خرج همه‏تان با من.

لبخند بى‏جانى بر لبهاى مسافران، گل كرد.

آنها در حالى كه به‏يكديگر خيره شده بودند; پرسيدند:

چه مى‏گه؟!

يارو دلش خوشه.

او كه از اول هم چيزى نداشت. دلش خوشه كه ماهم شديم مثل‏او.

مرد جيب‏زن تحملش سرآمد. دستش را به جيب برد. يك مشت اسكناس‏مچاله شده بيرون آورد و گفت:

مى‏بينيد؟! مى‏بينيد؟!

مسافران با ناباورى به اسكناسهاى دست او خيره شدند. نفسها درسينه‏هايشان حبس شده بود. مرد جيب زن به مسافرى كه از همه بيشترداد و بيداد مى‏كرد نگاه كرد و گفت:

از تو چقدر بردن؟

هزار تومان.

هزار تومان شمرد و كف دست او گذاشت. به نفر بعدى نگاه كردو گفت:

از تو چقدر بردن؟

هشت صد تومان.

اينهم هشت صد تومان شما.

مرد جيب زن، هرچه مسافران گفت، كف دستشان مى‏گذاشت. حيرت وشگفتى مسافران را مى‏خورد:

خدايا! اين مرد جيب زن و اين همه پول؟!

ناله مسافران خاموش شده بود. ولى ناله اتوبوس همچنان طنين‏انداز بود. رئيس كاروان كه تحمل بيش از آن را نداشت; به مردجيب زن گفت:

آقا، تو كه مى‏گفتى من پول ندارم، اين همه پول را از كجاآوردى؟!

مرد جيب زن، در حال كه تبسمى بر لبانش نقش بسته بود، گفت:

ما داريم به ميهمان آقا مى‏رويم. آقا «ضامن آهو» است.

بله، فدايش برم، آخه...;هنگام خارج شدن دزدها از اتوبوس، دست‏به كار شدم وجيب‏هايشان را زدم.

صداى صلوات و گريه شوق فضاى اتوبوس را به سر برداشت.

 

 

 


موضوعات مرتبط: موضوعات دیگر ، ضامن آهو! ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, | 22:28 | نویسنده : یک دل سیر شوق ثامن الحججی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.